به گزارش جریان نو، مهرداد خدیر در روزنامه هم میهن در توضیح “ازگل گیت” نوشت: کمتر کسی است که در ایام نوروز ۱۴۰۳ دربارۀ ماجرای باغ اُزگُل و آقای کاظم صدیقی امام جمعۀ موقت تهران و ریاست عالیۀ ستاد امر به معروف و نهی از منکر نخوانده و نشنیده باشد و نداند داستان چه بوده است.
اگرچه در شمارۀ امروز پروندۀ جامعی به این ماجرا اختصاص یافته اما عجالتاً قصه از این قرار است که باغ ۴۲۰۰ مترمربعی متعلق به مدرسۀ علمیۀ تحت تولیت آقای صدیقی به یک مؤسسه با سهامداری خودشان و خانواده واگذارشده بود و ابتدا گفتند امضای ایشان جعل شده و بعد معلوم شد خودشان بهعنوان فروشنده و در عین حال خریدار در دفترخانه حاضر و اثر انگشت هم تأیید شده و حتی سندی منتشر شد که نشان میداد وجهی هم نقداً پرداخت شده است.
در اظهارنظر بعدی گفتند اساسنامه را نخوانده و اعتماد کردهاند و از این اعتماد سوءاستفاده شده منتها خبری دایر بر شکایت از جاعل منتشر نشد و دست آخر به جای عذرخواهی از مردم از آنان خواستند دعا کنند و در عین حال استغفار کردند اگرچه به توطئۀ دشمنان و «بوقهای خارجی» نسبت دادند و در گرماگرم این مباحث اعلام شد یکی از سخنرانان شب قدر در دانشگاه امام صادق همین جناب صدیقی است و واکنشها در فضای مجازی چنان منفی بود و احتمالاً برگزارکنندگان بیمناک اعتراض در محل و تحتالشعاع قرار گرفتن وجوه مذهبی و آیینی بودند که خبر لغو آن منتشر شد.
این نوشته البته یک یادداشت است و ماوقع در گزارش آمده و مقدمه هم تنها برای ورود به آموزههای این ماجراست که موارد متعدد و متنوعی را شامل میشود:
مورد نخست اینکه کاری را که یک روزنامهنگار تحقیقی توانسته انجام دهد چهبسا از عهدۀ نهادهای رسمی با بودجههای کلان برنمیآمده است. این ادعا که افشاگر، ارتباطات ویژه دارد یا از جاهایی خوراک میگیرد به فرض صحت هم تأثیری در اصل موضوع ندارد. چراکه اصل موضوع این است که هر چه امکان اطلاعرسانی بیشتر و روزنامهنگاری تحقیقی و مستقل مجال فراختر داشته باشد، فساد کمتر خواهد بود و نمیتوان همزمان هم مدعی مبارزه با فساد بود و هم دست اهل رسانه را بست.
دوم اینکه موضوع از ابتدا شبههبرانگیز بوده است. از همان زمان که باغ گیلاس را از بین بردند و با تغییر کاربری موافقت شد، نطفۀ تخلف بسته شد و اگر از همان ۲۰ سال قبل این حساسیتها وجود داشت چهبسا اتفاقات بعدی هم رخ نمیداد. در موارد مشابه از ابتدا باید چنین چشماندازی را مد نظر داشته باشند؛ اینکه باغ گیلاس با عنوان تأسیس حوزۀ علمیه تغییر کاربری داده شود و بعد در فرصت مقتضی بخشی از همان ملک به مؤسسه یا شخص حقیقی و خصوصی منتقل شود!
حمایت صریح روزنامۀ شهرداری تهران که خواستار «برخورد مؤمنانه» شد و سخنان اخیر رئیس شبکۀ سه سیما، مؤید آن است که با انحصار رسانهای افشای این تخلف میسر نبود و این سومین آموزه است که از رسانههای تبلیغاتی و رسمی نمیتوان انتظار حساسیت به اموری از این دست را داشت. به تعبیر دکتر شریعتی برای آن که بدانی هر که چگونه میاندیشد باید بدانی از کجا میخورد و منظور محل تأمین بودجه است.
چهارمین آموزه این است که همانگونه که علما دربارۀ ربا موضع میگیرند در قبال ریا هم حساسیت ابراز شود. هرچند نمیتوان تمام کنشهای آقای صدیقی را ریاکارانه دانست ولی احساس جامعه این است که میان آنچه میگفتند و اشکی که بر چهرهشان میدوید با آنچه رخ داده تناسبی برقرار نیست.
آموزۀ پنجم این حکایت هم این است که محدود کردن امر به معروف و نهی از منکر به پوشش زنان و دختران تا چه اندازه با تلقی عمومی فاصله دارد و اتفاقی که حالا افتاده این است که آنچه رئیس ستاد امر به معروف انجام داده از نظر جامعه خود، مصداق منکر بوده است کما اینکه بالصراحه اذعان کرد مرتکب غفلت شده و استغفار و طلب آمرزش کرده است. امر به معروف واقعی اتفاقاً همین کاری است که رسانهها و منتقدین در افشای این ماجرا انجام دادند حال آنکه یک ریال هم بابت آن بودجه نگرفتهاند نه کاری که ستاد تحت امر و مدیریت آقای صدیقی با دریافت بودجههای فراوان انجام میدادند یا مدعی انجام آنها بودند و هزینههای سنگین سیاسی و اجتماعی به بار آوردند و با قوانین ضدفساد موجود هم شایستۀ تقدیر است نه تخطئه.
ششمین درس این است که آقایان علما باید بیشتر مراقب فرزندان خود باشند چراکه از موضوع معاون اول سابق قوه قضائیه و پروندۀ فرزندان او هم زمان زیادی نمیگذرد. در موضوع آقای صدیقی این احتمال جدی است که فرزندان او نگران آیندۀ خود بعد از پدر بودهاند و اینکه سهم و نصیبی نبرند و از این رو به صرافت تاسیس مؤسسۀ به ظاهر فرهنگی با اهداف تجاری افتادهاند و در واقع آیندهنگری داشتهاند و چهبسا نیمنگاهی به فروش ملک در آتیه و رحل سفر و مهاجرت بستن! معمولاً کسی یا کسانی به این فرزندان نزدیک میشوند و کار را در دست میگیرند و پروژه را پیش میبرند.
از این رو و با توجه به این تجربه بهتر است فرزندانشان را از گرد پدر گشتن منع و به تحصیل یا کسب و کاری واقعی سوق دهند.
به یاد آوریم آقای صدیقی در اولین مصاحبه با یوسف سلامی، خبرنگار تلویزیون آیهای از قرآن را خواند که ناظر به شِکوۀ یعقوب نبی از فرزندان است؛ آیۀ ۸۶ سورۀ یوسف: «من با خدا غم و درددل خود گویم و از خدا چیزی دانم که شما نمیدانید.»
این ماجرا آزمونی برای اصولگرایی رادیکال ایرانی هم بود که با ادعای مبارزه با فساد و تبعیض و در دوران اصلاحات و اعتدال خود را پرچمدار آن معرفی میکردند و با حمایت یا سعی در توجیه عملکرد حجتالاسلام صدیقی نشان دادهاند آن ادعاها تا چه میزان اصالت داشته و این هفتمین درس است.
از منظری دیگر میتوان یادآور شد: هر قدر شخص عقبه و پیشینۀ روشنتر و قویتری داشته باشد احتمال سرزدن خطاهایی از این دست از او کمتر است چون برند خود را معتبر میداند و نمیخواهد به آن آسیب برسد.
آقای صدیقی اما پیشینۀ قابل توجهی در جریان انقلاب ۵۷ ندارد و با اینکه در آن زمان که جوانان ۱۸ تا ۳۰ ساله میداندار بودهاند و او ۲۷ سال داشته و این سن کمی برای اشتهار بهعنوان روحانی مبارز در آن زمان نبوده اما با چنین عنوانی شناخته نمیشد. همین فقدان یا کاستی شاید سبب شد شیخ برخی نکات را مراعات نکند و این درس هشتم است تا کارهای بزرگ به افراد پیشینهدار واگذار شود.
جدایی محتمل آقای صدیقی از نمازجمعه تهران هم میتواند از نمازگزارانی که فارغ از انگیزههای سیاسی و تنها به قصد عمل عبادی در آن حاضر میشوند رفع نگرانی کند چراکه خطبهها به مثابه دو رکعت نماز منظور میشود و امام جمعۀ موقت با اذعان به بیاطلاعی و غفلت چهبسا شرط عدالت را از خود سلب کرده باشد. با این نگاه ستاد نماز جمعه باید از غلظت سیاسی بکاهد و به علایق طیفهای صرفاً مذهبی و کمتر حکومتی و سیاسی هم توجه کند چراکه بعد از قضیه اخیر رنجیدهاند و درس نهم میتواند همین باشد؛ هرچند از مواضع دیگر امامان جمعه و نپرداختن به این قضیه میتوان نتیجه گرفت این درس چندان فراگرفته نشده است.
دربارۀ اتفاقی که افتاده و بزه یا تخلفی که منتسب میشود البته اتفاق نظر وجود ندارد. از زمینخواری تا تحصیل مال غیرمشروع و خیانت در امانت گفته شده و چون هر یک بار حقوقی خاص خود را دارد نویسندۀ این سطور بر هیچیک مصر نیست اما جا دارد از مقامات قضایی پرسیده شود این اقدام را دقیقاً چه میتوان نامید البته اگر آن را مجرمانه میدانند و اگر مجرمانه نیست چرا مرتکب آن طلب استغفار میکند. در غرب که مدام مذمت میکنیم خصوصاً بریتانیا که بیشتر مبتنی بر عرف است تا اتفاقی از این قبیل رخ میدهد بر غنای حقوقی خود میافزایند اما در این فاصله به جز اظهارنظر وکلا شاهد موضع قضایی نبودیم و انگار خاطرۀ آن پنج شش سال که آقای صدیقی رئیس دادگاه انتظامی قضات بوده و دست آنان زیر ساطور رأی و نظر او زدوده نشده هرچند به این بهانه میتوان در قبال پروندههایی که احیاناً جناب ایشان توصیه کرده هم تشکیکاتی را روا داشت.
هرچند این افشاگری حاصل پیگیریهای یک فعال رسانهای است اما با توجه به ثبت کدملی افراد کارکنان دفترخانهها و دستگاهها هم میتوانند در موارد مشابه اطلاعات را منتقل کنند و این کار نهتنها مذموم نیست که مستحسن است چراکه اطلاعات طبقهبندیشده و سرّی نیست. براساس آنچه آقای فروغی شبکه سه یا دیگری گفته که احتمالاً این اطلاعات از درون مدرسۀ علمیۀ صدیقی به بیرون درز کرده اتفاقاً میتوان گفت اگر عیب میجمله بگفتیم هنرشان را نیز باید یادآور شویم و این هنر همین است که در میان آن طلاب و پرورشیافتگان کسانی هم بودهاند که در قبال اموال عمومی حساسیت داشتهاند و به شک خود بیشتر بها دادهاند تا به اشک آقای صدیقی.
دست آخر و جدای این موارد که خالی از پارهای طعنهها برای کاهش بار سیاسی نیست میتوان سراغ جدیترین درس و آموزه رفت چراکه شاید خسارتی که روحانیت شیعه از این ماجرا متحمل یا متقبل شده با کمتر ضربۀ دیگری قابل قیاس باشد.
درست است که از دیرباز روحانیت شیعه با اهل بازار و کسب و کار مراوده داشته و با زمین و ملک بیشتر و تا اینجای کار اتفاق تازهای رخ نداده اما اینکه بخشی از اموال عمومی و متعلق به یک حوزۀ علمیه را تولیت آن به مؤسسهای خانوادگی واگذار کند با این پیشینه سازگار نیست و دلیلی جز ادغام دیانت و قدرت و سیاست ندارد و این تنها یکی از تبعات و آفات این مقوله است که سرباز کرده است.
در فرهنگ ایرانی قُبح دست درازی به اموال یا املاک متعلق به اماکن مذهبی و عمومی چنان بوده که همه با این ضربالمثل آشناییم:
آن کس که نسیم را بدزدد، دزد است
از کعبه گلیم را بدزدد، دزد است
خدای ناخواسته نمیخواهیم شخص آقای صدیقی را متهم کنیم و قول ایشان دایر بر غفلت و بیاطلاعی را حمل بر صحت میکنیم اما این فعل – فارغ از فاعل و علم و جهل او – که باغ متعلق به حوزۀ علمیه را در یک یا دو مرحله به خود یا دیگری منتقل کنند، میتواند مصداق روشنی از دزدیدن گلیم از کعبه باشد.
هم آنان که این پروژه را جلو برده و هم خود آقای صدیقی البته به این امر واقف بودهاند چون اولی در پوشش پیش حوزوی و کارفرهنگی اقدام کرده (هرچند در اساسنامه اشارهای نشده) و تولیت محترم که هر دو نقش فروشنده و خریدار را ایفا کرده با درک همین موضوع اطمینان داده «اموال حوزه با تأسیس مؤسسه بههیچوجه در معرض نقل و انتقال قرار نگرفته است.» البته ظریفی پرسیده بود: اگر مِلک در معرض نقل و انتقال قرار نگرفته پس در معرض چی قرار گرفته یا چی در معرض نقل و انتقال قرار گرفته و اتفاقی که رخ داده را چگونه میتوان توضیح داد؟
تنها میتوان آرزو کرد گلیم به کعبه بازگردد اگرچه در این فقره تشبیه و تمثیل به کعبه هم روا نیست چون دربارۀ اصل داستان هم حکایتها فراوان است.
آموزههای ماجرای آقای صدیقی
به گزارش جریان نو، مهرداد خدیر در روزنامه هم میهن در توضیح “ازگل گیت” نوشت: کمتر کسی است که در ایام نوروز ۱۴۰۳ دربارۀ ماجرای باغ اُزگُل و آقای کاظم صدیقی امام جمعۀ موقت تهران و ریاست عالیۀ ستاد امر به معروف و نهی از منکر نخوانده و نشنیده باشد و نداند داستان چه بوده است.
اگرچه در شمارۀ امروز پروندۀ جامعی به این ماجرا اختصاص یافته اما عجالتاً قصه از این قرار است که باغ ۴۲۰۰ مترمربعی متعلق به مدرسۀ علمیۀ تحت تولیت آقای صدیقی به یک مؤسسه با سهامداری خودشان و خانواده واگذارشده بود و ابتدا گفتند امضای ایشان جعل شده و بعد معلوم شد خودشان بهعنوان فروشنده و در عین حال خریدار در دفترخانه حاضر و اثر انگشت هم تأیید شده و حتی سندی منتشر شد که نشان میداد وجهی هم نقداً پرداخت شده است.
در اظهارنظر بعدی گفتند اساسنامه را نخوانده و اعتماد کردهاند و از این اعتماد سوءاستفاده شده منتها خبری دایر بر شکایت از جاعل منتشر نشد و دست آخر به جای عذرخواهی از مردم از آنان خواستند دعا کنند و در عین حال استغفار کردند اگرچه به توطئۀ دشمنان و «بوقهای خارجی» نسبت دادند و در گرماگرم این مباحث اعلام شد یکی از سخنرانان شب قدر در دانشگاه امام صادق همین جناب صدیقی است و واکنشها در فضای مجازی چنان منفی بود و احتمالاً برگزارکنندگان بیمناک اعتراض در محل و تحتالشعاع قرار گرفتن وجوه مذهبی و آیینی بودند که خبر لغو آن منتشر شد.
این نوشته البته یک یادداشت است و ماوقع در گزارش آمده و مقدمه هم تنها برای ورود به آموزههای این ماجراست که موارد متعدد و متنوعی را شامل میشود:
مورد نخست اینکه کاری را که یک روزنامهنگار تحقیقی توانسته انجام دهد چهبسا از عهدۀ نهادهای رسمی با بودجههای کلان برنمیآمده است. این ادعا که افشاگر، ارتباطات ویژه دارد یا از جاهایی خوراک میگیرد به فرض صحت هم تأثیری در اصل موضوع ندارد. چراکه اصل موضوع این است که هر چه امکان اطلاعرسانی بیشتر و روزنامهنگاری تحقیقی و مستقل مجال فراختر داشته باشد، فساد کمتر خواهد بود و نمیتوان همزمان هم مدعی مبارزه با فساد بود و هم دست اهل رسانه را بست.
دوم اینکه موضوع از ابتدا شبههبرانگیز بوده است. از همان زمان که باغ گیلاس را از بین بردند و با تغییر کاربری موافقت شد، نطفۀ تخلف بسته شد و اگر از همان ۲۰ سال قبل این حساسیتها وجود داشت چهبسا اتفاقات بعدی هم رخ نمیداد. در موارد مشابه از ابتدا باید چنین چشماندازی را مد نظر داشته باشند؛ اینکه باغ گیلاس با عنوان تأسیس حوزۀ علمیه تغییر کاربری داده شود و بعد در فرصت مقتضی بخشی از همان ملک به مؤسسه یا شخص حقیقی و خصوصی منتقل شود!
حمایت صریح روزنامۀ شهرداری تهران که خواستار «برخورد مؤمنانه» شد و سخنان اخیر رئیس شبکۀ سه سیما، مؤید آن است که با انحصار رسانهای افشای این تخلف میسر نبود و این سومین آموزه است که از رسانههای تبلیغاتی و رسمی نمیتوان انتظار حساسیت به اموری از این دست را داشت. به تعبیر دکتر شریعتی برای آن که بدانی هر که چگونه میاندیشد باید بدانی از کجا میخورد و منظور محل تأمین بودجه است.
چهارمین آموزه این است که همانگونه که علما دربارۀ ربا موضع میگیرند در قبال ریا هم حساسیت ابراز شود. هرچند نمیتوان تمام کنشهای آقای صدیقی را ریاکارانه دانست ولی احساس جامعه این است که میان آنچه میگفتند و اشکی که بر چهرهشان میدوید با آنچه رخ داده تناسبی برقرار نیست.
آموزۀ پنجم این حکایت هم این است که محدود کردن امر به معروف و نهی از منکر به پوشش زنان و دختران تا چه اندازه با تلقی عمومی فاصله دارد و اتفاقی که حالا افتاده این است که آنچه رئیس ستاد امر به معروف انجام داده از نظر جامعه خود، مصداق منکر بوده است کما اینکه بالصراحه اذعان کرد مرتکب غفلت شده و استغفار و طلب آمرزش کرده است. امر به معروف واقعی اتفاقاً همین کاری است که رسانهها و منتقدین در افشای این ماجرا انجام دادند حال آنکه یک ریال هم بابت آن بودجه نگرفتهاند نه کاری که ستاد تحت امر و مدیریت آقای صدیقی با دریافت بودجههای فراوان انجام میدادند یا مدعی انجام آنها بودند و هزینههای سنگین سیاسی و اجتماعی به بار آوردند و با قوانین ضدفساد موجود هم شایستۀ تقدیر است نه تخطئه.
ششمین درس این است که آقایان علما باید بیشتر مراقب فرزندان خود باشند چراکه از موضوع معاون اول سابق قوه قضائیه و پروندۀ فرزندان او هم زمان زیادی نمیگذرد. در موضوع آقای صدیقی این احتمال جدی است که فرزندان او نگران آیندۀ خود بعد از پدر بودهاند و اینکه سهم و نصیبی نبرند و از این رو به صرافت تاسیس مؤسسۀ به ظاهر فرهنگی با اهداف تجاری افتادهاند و در واقع آیندهنگری داشتهاند و چهبسا نیمنگاهی به فروش ملک در آتیه و رحل سفر و مهاجرت بستن! معمولاً کسی یا کسانی به این فرزندان نزدیک میشوند و کار را در دست میگیرند و پروژه را پیش میبرند.
از این رو و با توجه به این تجربه بهتر است فرزندانشان را از گرد پدر گشتن منع و به تحصیل یا کسب و کاری واقعی سوق دهند.
به یاد آوریم آقای صدیقی در اولین مصاحبه با یوسف سلامی، خبرنگار تلویزیون آیهای از قرآن را خواند که ناظر به شِکوۀ یعقوب نبی از فرزندان است؛ آیۀ ۸۶ سورۀ یوسف: «من با خدا غم و درددل خود گویم و از خدا چیزی دانم که شما نمیدانید.»
این ماجرا آزمونی برای اصولگرایی رادیکال ایرانی هم بود که با ادعای مبارزه با فساد و تبعیض و در دوران اصلاحات و اعتدال خود را پرچمدار آن معرفی میکردند و با حمایت یا سعی در توجیه عملکرد حجتالاسلام صدیقی نشان دادهاند آن ادعاها تا چه میزان اصالت داشته و این هفتمین درس است.
از منظری دیگر میتوان یادآور شد: هر قدر شخص عقبه و پیشینۀ روشنتر و قویتری داشته باشد احتمال سرزدن خطاهایی از این دست از او کمتر است چون برند خود را معتبر میداند و نمیخواهد به آن آسیب برسد.
آقای صدیقی اما پیشینۀ قابل توجهی در جریان انقلاب ۵۷ ندارد و با اینکه در آن زمان که جوانان ۱۸ تا ۳۰ ساله میداندار بودهاند و او ۲۷ سال داشته و این سن کمی برای اشتهار بهعنوان روحانی مبارز در آن زمان نبوده اما با چنین عنوانی شناخته نمیشد. همین فقدان یا کاستی شاید سبب شد شیخ برخی نکات را مراعات نکند و این درس هشتم است تا کارهای بزرگ به افراد پیشینهدار واگذار شود.
جدایی محتمل آقای صدیقی از نمازجمعه تهران هم میتواند از نمازگزارانی که فارغ از انگیزههای سیاسی و تنها به قصد عمل عبادی در آن حاضر میشوند رفع نگرانی کند چراکه خطبهها به مثابه دو رکعت نماز منظور میشود و امام جمعۀ موقت با اذعان به بیاطلاعی و غفلت چهبسا شرط عدالت را از خود سلب کرده باشد. با این نگاه ستاد نماز جمعه باید از غلظت سیاسی بکاهد و به علایق طیفهای صرفاً مذهبی و کمتر حکومتی و سیاسی هم توجه کند چراکه بعد از قضیه اخیر رنجیدهاند و درس نهم میتواند همین باشد؛ هرچند از مواضع دیگر امامان جمعه و نپرداختن به این قضیه میتوان نتیجه گرفت این درس چندان فراگرفته نشده است.
دربارۀ اتفاقی که افتاده و بزه یا تخلفی که منتسب میشود البته اتفاق نظر وجود ندارد. از زمینخواری تا تحصیل مال غیرمشروع و خیانت در امانت گفته شده و چون هر یک بار حقوقی خاص خود را دارد نویسندۀ این سطور بر هیچیک مصر نیست اما جا دارد از مقامات قضایی پرسیده شود این اقدام را دقیقاً چه میتوان نامید البته اگر آن را مجرمانه میدانند و اگر مجرمانه نیست چرا مرتکب آن طلب استغفار میکند. در غرب که مدام مذمت میکنیم خصوصاً بریتانیا که بیشتر مبتنی بر عرف است تا اتفاقی از این قبیل رخ میدهد بر غنای حقوقی خود میافزایند اما در این فاصله به جز اظهارنظر وکلا شاهد موضع قضایی نبودیم و انگار خاطرۀ آن پنج شش سال که آقای صدیقی رئیس دادگاه انتظامی قضات بوده و دست آنان زیر ساطور رأی و نظر او زدوده نشده هرچند به این بهانه میتوان در قبال پروندههایی که احیاناً جناب ایشان توصیه کرده هم تشکیکاتی را روا داشت.
هرچند این افشاگری حاصل پیگیریهای یک فعال رسانهای است اما با توجه به ثبت کدملی افراد کارکنان دفترخانهها و دستگاهها هم میتوانند در موارد مشابه اطلاعات را منتقل کنند و این کار نهتنها مذموم نیست که مستحسن است چراکه اطلاعات طبقهبندیشده و سرّی نیست. براساس آنچه آقای فروغی شبکه سه یا دیگری گفته که احتمالاً این اطلاعات از درون مدرسۀ علمیۀ صدیقی به بیرون درز کرده اتفاقاً میتوان گفت اگر عیب میجمله بگفتیم هنرشان را نیز باید یادآور شویم و این هنر همین است که در میان آن طلاب و پرورشیافتگان کسانی هم بودهاند که در قبال اموال عمومی حساسیت داشتهاند و به شک خود بیشتر بها دادهاند تا به اشک آقای صدیقی.
دست آخر و جدای این موارد که خالی از پارهای طعنهها برای کاهش بار سیاسی نیست میتوان سراغ جدیترین درس و آموزه رفت چراکه شاید خسارتی که روحانیت شیعه از این ماجرا متحمل یا متقبل شده با کمتر ضربۀ دیگری قابل قیاس باشد.
درست است که از دیرباز روحانیت شیعه با اهل بازار و کسب و کار مراوده داشته و با زمین و ملک بیشتر و تا اینجای کار اتفاق تازهای رخ نداده اما اینکه بخشی از اموال عمومی و متعلق به یک حوزۀ علمیه را تولیت آن به مؤسسهای خانوادگی واگذار کند با این پیشینه سازگار نیست و دلیلی جز ادغام دیانت و قدرت و سیاست ندارد و این تنها یکی از تبعات و آفات این مقوله است که سرباز کرده است.
در فرهنگ ایرانی قُبح دست درازی به اموال یا املاک متعلق به اماکن مذهبی و عمومی چنان بوده که همه با این ضربالمثل آشناییم:
آن کس که نسیم را بدزدد، دزد است
از کعبه گلیم را بدزدد، دزد است
خدای ناخواسته نمیخواهیم شخص آقای صدیقی را متهم کنیم و قول ایشان دایر بر غفلت و بیاطلاعی را حمل بر صحت میکنیم اما این فعل – فارغ از فاعل و علم و جهل او – که باغ متعلق به حوزۀ علمیه را در یک یا دو مرحله به خود یا دیگری منتقل کنند، میتواند مصداق روشنی از دزدیدن گلیم از کعبه باشد.
هم آنان که این پروژه را جلو برده و هم خود آقای صدیقی البته به این امر واقف بودهاند چون اولی در پوشش پیش حوزوی و کارفرهنگی اقدام کرده (هرچند در اساسنامه اشارهای نشده) و تولیت محترم که هر دو نقش فروشنده و خریدار را ایفا کرده با درک همین موضوع اطمینان داده «اموال حوزه با تأسیس مؤسسه بههیچوجه در معرض نقل و انتقال قرار نگرفته است.» البته ظریفی پرسیده بود: اگر مِلک در معرض نقل و انتقال قرار نگرفته پس در معرض چی قرار گرفته یا چی در معرض نقل و انتقال قرار گرفته و اتفاقی که رخ داده را چگونه میتوان توضیح داد؟
تنها میتوان آرزو کرد گلیم به کعبه بازگردد اگرچه در این فقره تشبیه و تمثیل به کعبه هم روا نیست چون دربارۀ اصل داستان هم حکایتها فراوان است.
لینک کوتاه خبر:
http://jaryaneno.ir/?p=28686
بازار ارز توافقی به زودی راهاندازی میشود
عکسهای متفاوت مهران مدیری در حال گل یا پوچ!
تماس ۳۳۰۰ مزاحم تلفنی با اورژانس تهران در ۷ روز
دستگیری ۱۴ نفر در نزاع دسته جمعی در اهواز
چرا ماسک به این رهبران در جهان نزدیک شده است؟
الهه محمدی جایزه خود را به روزنامهنگاران فلسطینی تقدیم کرد
علمالهدی : خانمی که فقط وقت نماز چادر میگذارد، هنوز نرمافزار طاعت خدا را در وجودش ندارد / هیچ منکری بالاتر از بی حجابی نیست
گران شدن کرایههای مترو، اتوبوس و تاکسی از شنبه
تشکیل وزارت بازرگانی در دستور کار مجلس قرار گرفت/ گزینه پیشنهادی کیست؟
قیمت عجیب نان برای مرفهان / ۲ عدد بربری ۱۵۰ هزار تومان!
سپاه چگونه به ترور شهید موسوی پاسخ می دهد
آزاد ارمکی: این میزان مهاجرت در هر نظام سیاسی رخ داده بود، هزار بار روشهایش را تغییر میداد، اما در ایران آب از آب تکان نمی خورد
استعفا و تحصن؛ چالشهایِ لحظه آخری قالیباف در صندلی ریاست مجلس /بگومگوهای چندساله نادران و قالیباف به مرحله تحصن و استعفا رسید
وزیر کشور در کرمان: آخرین آمار شهدای انفجار ۸۴ نفر است/ بخش اعظم صدمات وارد شده به دلیل ترکشها و ساچمههای انفجار بود
گرانی ها برای مردم عادی شده است / دولت در نابسامانی اقتصادی سهم زیادی دارد
کیسه دوزی جدید خودروبازها/خریداران خودرو مراقب باشند
واکنش شهرداری تهران به ساخت مسجد در پارک قیطریه
عملکرد مجلس یازدهم خوب نبود و نمره قبولی نمی گیرد/ کاری برای معیشت مردم نکرد
آمریکا ۲ مقام اطلاعاتی ایران را تحریم کرد
شاباش ارزی بانکها روی سر دبش/ کدام بانکها به گلوی “چای گیت” وام ریختند؟
تتلو اعدام می شود؟
روابط عمومی مجلس: تیراندازی در خیابان مجاهدین اسلام ارتباطی به مجلس نداشت و به هیچکس آسیبی وارد نشد
انتقام گیران چقدر هزینه کردند؟/ ایران ۲۷۰ میلیون دلار سود کرد
۳/۳ میلیارد دلار اختلاس “دبش” معادل بازسازی کل مدارس فرسوده ایران/ رفع کامل آلودگی هوای کلانشهرها با این رقم
قیمتهای نجومی رهن آپارتمان در تهران / از اجاره ۶۰۰ میلیونی تاودیعه ۳۵ میلیاردی
سن بازنشستگی افزایش یافت +جزئیات
حذف سامانه یکپارچه و بازگشت لاتاری ثبتنام خودرو/ دارندگان پلاک فعال هم میتوانند شرکت کنند؟
نیمنگاهی به وعدههای حمل و نقل برقی در دولت رئیسی / تکیه بر مدیران جوان جواب داد
دولت برای ۶ میلیارد دلار ارز مسدودی کرهجنوبی چنان تبلیغاتی راه انداخت انگار فتح خیبر کرده!/اما برای پرونده فساد “دبش” …
فعلا خبری از تبدیل وضعیت معلمان خرید خدماتی نیست/ صدور مجوز جذب۲۰ هزار سرایدار
حقوق کارمندان در سال ۱۴۰۳ چه قدر افزایش پیدا می کند؟
بهمن آرمان: انحصار اقتصادی ایران طرف های قرارداد را انحصارگرتر کرد/چینیها چون میدانند چارهای جز معامله با آنها نداریم هر چه در چنته دارند را به ما تحمیل میکنند
معنی انوع دلار در بازار چیست؟
۴ برابر نرم جهانی هدر رفت آب داریم
۶۰ سال کار کنید خانه ۸۰ متری بخرید / نرخ مسکن سر به فلک کشید
ماجرای اسکلتهای پارک قیطریه/ در شمال تهران چه گنجی نهفته است؟+عکس
سخنگوی دولت: ساعت کاری کارکنان ادارات در ماه رمضان از ۷ تا ۹ صبح شناور است
چگونه با اختلاف درآمد در میان جمع دوستان کنار میآیید؟
مدال آوران مسابقات آسیایی با رهبری دیدار کردند
۱۲ ورزشکار بزرگ که تتو ندارند
هدیه ویژهای که قالیباف را احساساتی کرد(فیلم)
اولین تصاویر لوئیز فیگو اسطوره رئال مادرید در تهران+ (عکس)
استوری بازیگر نون خ /سعید آقاخانی از کوه افتاد و در بیمارستان بستری شد
رفع اتهام شورای رقابت از جریمه ۵ هزار میلیارد تومانی بهمن موتور
آذری جهرمی: قیمت دلار چند است امروز؟
چه کسی پاسخگوی قطع هزاران نهال و برداشت وسیع خاک در جنگل الیمالات است؟
پشت پرده سخنرانیهای سیاسی زاکانی
دادگاه عالی میشیگان حذف نام ترامپ از انتخابات مقدماتی ایالتی را رد کرد
علیرضا دبیر در دادگاه عباس جدیدی را ضربه فنی کرد
نقشههای پوتین برای روسیه و جهان/ برنامههای ویژه روسیه برای اوکراین در ۲۰۲۴؟
مهم؛یارانه اسفند این افراد کامل پرداخت میشود + جزئیات
زلزلهای نسبتا شدید خوزستان را لرزاند +جزئیات
ترامپ: شاید به جنگجهانی برسیم/ باید کمک به اوکراین در قالب وام باشد
تتلو توبه نامه نوشت / می خواهم ازدواج کنم و تشکیل خانواده بدهم
روناک نون خ پلنگ شد! + عکس
چرا باید به اعدام نه گفت!
ترامپ حاضر شد به زندان برود اما…
قتل هولناک ۴ نفر در کرمانشاه/ انگیزه قاتل از جنایت در انبار کاه چه بود؟
آتش بس ۴ روزه در غزه / توافق آزادی ۵۰ اسیر اسرائیلی نزد حماس
محاکمه ۳ مرد جوان به جرم تجاوز به ۲ دختر در بیابانهای اطراف ورامین
تهدید محسن رضایی برای اسرائیل
محل خانههای یک میلیاردی تهران لو رفت!+جدول
زندانیان گواهینامههای معتبر فنی و حرفهای دریافت میکنند+جزئیات
عباس عبدی؛ کار دولت مانند آن است که آب را قاطی شیر کند و به مردم بفروشد
نقشه پلید زن جوان برای اخاذیهای هولناک
اقامه نماز رهبر انقلاب بر پیکر سردار شهید سید رضی موسوی +عکس
تصویر روز:
دریاچه ارومیه نجات یافت؟(عکس)
بازار ارز توافقی به زودی راهاندازی میشود
عکسهای متفاوت مهران مدیری در حال گل یا پوچ!
تماس ۳۳۰۰ مزاحم تلفنی با اورژانس تهران در ۷ روز
دستگیری ۱۴ نفر در نزاع دسته جمعی در اهواز
چرا ماسک به این رهبران در جهان نزدیک شده است؟
الهه محمدی جایزه خود را به روزنامهنگاران فلسطینی تقدیم کرد