جریان نو؛ یازدهم اردیبهشتماه، به کارگران منسوب است. به بهانهای این روز این بار سراغ زنان شاغل در کشور میرویم. از جمعیت ۴ میلیون زنان شاغل احتمالا بخش زیادی از آنان جزء کارگران زحمتکش باشند اما نکته قابلتأمل این است که بررسیهای «فرهیختگان» از دادههای رسمیو (موتور جستوجو و تحلیل دادههای رسمی کشور) نشان میدهد در کنار حجم بالایی از زنان کارگر، بخشی از آنان نیز در مشاغل ردهبالای شرکتها فعال هستند. طبق این دادهها، سهم زنان از اعضای هیاتمدیره شرکتها در کشورمان از ۲۴ درصد در سال ۱۳۹۱ به ۳۰ درصد در سه سال اخیر رسیده است. بدون تردید حضور و مشارکت فعال زنان بهعنوان نیمی از جمعیت فعال کشور در عرصههای مختلف یکی از شاخصههای توسعه و پیشرفت جامعه به شمار میرود؛ با توجه به اهمیت ارتقای سرمایه اجتماعی در کشور، در سالهای اخیر تلاش شده در ایران فهم نوینی از مشارکت زنان در بخشهای گوناگون و حتی در عرصه بینالملل ارائه شود. به عبارتی برخلاف آنچه در رسانههای بیگانه ترسیم شده و از عدم مشارکت زنان ایران در عرضههای مختلف اقتصادی و اجتماعی نام برده میشود، آمارها میگوید ما شاهد حضور زنان کشور در بالاترین ردههای مدیریتی و عمدتا در بخش خصوصی هستیم.
سهم ۳۰ درصدی زنان از هیاتمدیره شرکتهای کشور
دادههای رسمیو (دادههای استخراج شده از ثبت شرکتهای قوه قضائیه) نشان میدهد در یک دهه اخیر سهم زنان در تصدی ردههای بالای مدیریتی در کشور از جمله حضور بهعنوان مدیرعامل و اعضای هیاتمدیره (اعم از بازرس و سایر اعضای هیاتمدیره و…) یک فرآیند صعودی بوده و از ۲۴ درصد در سال ۱۳۹۱ به ۳۰ درصد در پایان سال ۱۴۰۲ رسیده است. البته باید این نکته را هم ذکر کرد در سال ۹۱ تعداد کل اعضای هیاتمدیره ۵۱۱ هزار نفر ثبت شده که از این تعداد، بانوان حدودا ۱۲۴ هزار و ۳۰۰ نفر را تشکیل دادند. طی این ۱۰ سال سهم زنان بهعنوان اعضای هیاتمدیر افزایش یافته و در سال ۱۴۰۰ نیز با افزایش تقریبی ۲۷ هزار نفری، ۳۲۱ هزار و ۳۰۰ نفر از بانوان در ردههای بالای مدیریتی فعالیت کردهاند. در سال ۱۳۹۹ با افزایش تعداد کل هیاتمدیره شرکتها سهم زنان نیز افزایش تقریبی ۱۶ هزار نفری داشته و به ۳۳۷ هزار نفر رسیده است، درنهایت در سال ۱۴۰۲ با وجود کاهش تعداد اعضای هیاتمدیره در شرکتها و بهتبع کاهش اعضای هیاتمدیر به ۹۴۰ هزار و ۳۷۹ نفر، زنان با ۲۸۶ هزار نفر سهم ۳۰ درصدی از کل اعضای هیاتمدیره شرکتها را به خود اختصاص دادهاند.
۴ میلیون شاغل زن
مطابق آخرین دادههایی که مرکز آمار ایران از بازار کار زنان در سال ۱۴۰۲ منتشر کرده، میانگین تعداد زنان شاغل در کشور در پایان سال ۱۴۰۲ حدود ۳ میلیون و ۹۰۷ هزار نفر بوده است. این آمارها نشان میدهد تعداد زنان شاغل در سال گذشته حدود ۲۵۵ هزار نفر بیشتر از سال ۱۴۰۱ بوده است. این آمارها نشان میدهد از کل شاغلان زن در سال ۱۴۰۲ حدود ۱۱ درصد در بخش کشاورزی، ۲۵ درصد در بخش صنعت و حدود ۶۴ درصد نیز در بخش خدمات فعال هستند. لازم به ذکر است که جمعیت حال حاضر زنان در کشور حدود ۳۲ میلیون نفر است و با درنظر گرفتن این موضوع، ۴ میلیون نفر خیلی آمار مثبتی به نظر نمی رسد.
سهم زنان از آموزش عالی
بیشک حضور و مشارکت زنان در آموزش عالی میتواند برای هر کشوری فرصت تلقی شده و معیاری برای سنجش عدالت آموزشی و عاملی برای پیشرفت جامعه به حساب آید که میتواند به توسعه متوازن و عدالتمحور منجر شود. یکی از ابعاد مهم سرمایه اجتماعی در کشورمان، زنان دانشگاهی هستند، بهطوری که از اثر حضور آن در اجتماع دانشگاه نمیتوان غافل شد.
آمارها نشاندهنده آن است که طی نیم قرن اخیر، تعداد زنان هیاتعلمی در آموزش عالی ایران روندی صعودی داشته است و هر سال بیش از گذشته با وجود موانع موجود در کشور فرصتها برای بروز و ظهور زنان رو به افزایش است، خصوصا در حوزه آموزش؛ بهطوری که تعداد اعضای هیاتعلمی زن در دانشگاهها طی دو دهه اخیر ۳۰ برابر شده است. این در حالی است که طی دورههای اخیر، تعداد اعضای هیاتعلمی مرد تنها ۱۱ برابر شده است.
بنا بر آمارهای ارائه شده در سال ۱۳۹۲ فقط پنج هزار و ۷۰۰ نفر عضو هیاتعلمی از بانوان دردانشگاهها جذب شد، اما به گفته وزیر علوم، میزان جذب هیاتعلمی زنان در بهمنماه ۹۷ به ۱۲ هزار نفر و در سال ۱۴۰۰ به بیش از ۲۴ هزار نفر رسید و روند جذب بهگونهای بود که آمار جذب زنان را بهعنوان هیاتعلمی نزدیک به ۲ برابر کرد که این روند افزایشی جذب همچنان ادامه دارد. همچنین سهم زنان هیاتعلمی از کل اعضای هیاتعلمی کشور از هزار و ۸۹۴ نفر در دهه ۵۰ (۱۵ درصد) به ۲۴ هزار و ۱۵ نفر (۲۷ درصد) در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ رسیده است.
بهطور کلی میتوان نتیجه گرفت شتاب رشد زنان هیاتعلمی در آموزش عالی ایران، طی بازه زمانی مذکور، ۳ برابر مردان بوده است. همچنین طی این مدت نسبت هیاتعلمی زن به مرد، از ۱۴ واحد درصد (یعنی به ازای هر ۱۰۰ عضو هیاتعلمی مرد، ۱۴ عضو هیاتعلمی زن) در دهه ۵۰ به ۳۸ واحد درصد در سال ۱۴۰۰ رسیده است. اگر بخواهیم در نیم قرن اخیر مقایسهای از حضور زنان در دانشگاهها داشته باشیم باید توجه کنیم که پیش از انقلاب تنها ۶.۱ درصد از اساتید دانشگاهها را بانوان تشکیل میدادند، اما این روزها بانوان ۲۰ درصد اساتید دانشگاهها را شامل میشوند، امروز هفت هزار نفر از استادان دانشگاهها و دو هزار و ۷۰۰ نفر از استادان حوزه علمیه، بانوان هستند.
مقایسه زمانی جمعیت زنان دانشجو نشان داد که جمعیت زنان دانشجو از ۱۹ هزار و ۲۷ نفر در دهه ۵۰، به یک میلیون و ۶۳۱ هزار نفر در سال ۱۴۰۲ افزایش یافته است؛ به عبارتی طی ۵۰ سال اخیر، جمعیت دانشجویان زن بیش از ۸۶ برابر شده است. این در حالی است که متوسط رشد کل جمعیت دانشجویی کشور طی همان بازه زمانی، حدود ۵۰ برابر بوده است. به عبارت دیگر شتاب رشد زنان در آموزش عالی طی چهار دهه بعد از انقلاب حتی از متوسط شتاب کل جمعیت دانشجویی کشور بالاتر بوده است که بیشک نشان از میزان توجه و اهمیت آموزش زنان و پشتکار و همت آنان در کشور دارد. در دهه اخیر نیز این رشد شتاب بیشتری به خود گرفته است و آخرین آمارها نمایانگر این است که در این ۱۰ سال تقریبا زنان سهم برابری با مردان در کسب صندلیهای دانشگاهها داشتهاند. بهطوریکه در سال تحصیلی ۱۴۰۲ – ۱۴۰۱ سهم زنان از جمعیت حدود ۳.۲ میلیون نفری دانشجویان کشور، ۵۰ درصد بوده است.
سرعت بالای رشد علمی و فنی زنان
افزایش مشارکت زنان در توسعه، شاید پیش از آنکه موضوعی اجتماعی باشد، بحثی اقتصادی است و افزایش زنان تحصیلکرده میتواند شاخصی برای پیشرفت محسوب شده و فرصتی برای سرعت بخشیدن به روند توسعه و نیز رویارویی با چالشها و پیامدهای تغییر و تحول ناشی از رشد و توسعه فراهم آورد. بررسی تاثیرات آموزش در سطوح مختلف فردی، خانوادگی و اجتماعی زنان نشان از بهبود موقعیت زنان در زندگی فردی و اجتماعی داد. این امر آنها را در مراحل بعدی در ایفای نقشهای متعدد و متنوع اجتماعی، چه در جایگاه مادر در امر تربیت فرزند چه در جایگاه نیروی انسانی ماهر و متخصص در عرصه کار و مدیریت و بهطور کلی بهعنوان یک شهروند مسئول و آگاه و زیرمجموعهای از سرمایههای انسانی تواناتر میکند، که نبود آن دور باطلی را ایجاد میکند که محرومیتهای زنانه و فقر زنانه و بهدنبال آن کندی بسیار در روند توسعه در اجتماع بروز میکند.
زنان یکی از پایههای توسعه اقتصادی کشور
از نظر بسیاری از کارشناسان، پیشرفت زنان در عرصه علمی موجب مشارکت بیشتر آنها در عرصه اشتغال و فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی میشود و هر چه زنان در آموزش عالی و کسب تجربیات در بخشهای مختلف جامعه مشارکت بیشتری داشته باشند، موجب دسترسی بیشتر آنها به مجاری قدرت نیز میشود. در حالی که ۶۳ درصد از فارغالتحصیلان ما بانوان هستند، لزوم حضور آنان در عرصه اقتصاد بیش از گذشته احساس میشود. با این حال امروزه میبینیم با وجود سقفهای شیشهای و مسئولیتهای چندگانه و نقشهای مهم همسری و مادری، این زن ایرانی بود که نشان داد میتواند فاصلهها را کم و از موانع عبور کند و با گذر زمان نیز شاهد شتاب گرفتن رشد زنان در عرصههای مختلف در جامعه هستیم. زهرا فتورهچی، اقتصاددان در گفتوگویی با ایسنا از تاثیر بسزای زنان شاغل در توسعه اقتصاد کشور گفت و با بیان اینکه یکی از شاخصها جهت بررسی نقش زنان در اقتصاد «نرخ مشارکت زنان نیروی کار» است، ادامه داد: «براساس مطالعه ۲۰۲۱ صندوق بینالمللی پول، ایران در میان سه کشور اول قرار دارد که بهدلیل نرخ پایین مشارکت زنان در اقتصاد (در سال ۲۰۱۹)، بیشترین هزینه اقتصادی را متحمل میشود و با این حال این روند صعودی خواهد شد.» به گفته این استاد دانشگاه، تخمین زده میشود اگر نرخ مشارکت زنان در اقتصاد با میانگین جهانی همتراز شود، تولید ناخالص داخلی ایران بهطور بالقوه میتواند ۳۲ درصد بیشتر باشد و این سود قابلتوجه زمانی به تحقق میپیوندد که اقتصاد بهطور متوسط ۲ تا ۴ درصد رشد کند.
منبع: فرهیختگان