جریان نو؛ قاتلانی که برای قتل همسر کارمند بانک از سوی این مرد اجیر شده بودند، در گورستان دستگیر شدند.
به گزارش سایت جنایی، پیش از این مردی که نقشه قتل همسرش را طراحی کرده بود پس از آنکه نتوانست راز قتل را برای مدت زیادی مخفی کند، دستگیر شد و در اعترافاتش گفت از زیاده خواهی همسرش خسته شده بود، برای همین تصمیم به کشتن او گرفت و با اجیر کردن دو آدمکش نقشهاش را عملی کرد.
ماجرای این پرونده جنایی زمانی روی میز کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت که عصر بیست و پنجم بهمن سال گذشته جسد زنی میانسال در حالیکه خفه شده بود در اتاق خواب خانهاش پیدا شد.
در آن روز زنی با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ تهران تماس گرفت و از قتل همسایه خود با روسری خبر داد و گفت: ما در محله نواب زندگی میکنیم. وقتی به خانه همسایه آمدم، زن همسایه را در حالی دیدم که روسری دور گردنش پیچیده و انگار خفه شده است.
به این ترتیب تیم تحقیقات جنایی در جریان قرار گرفت و کارشناسان پزشکی قانونی پس از معاینات اولیه اعلام کردند ۸ ساعت از مرگ زن گذشته است.
این در حالی بود که شوهر مقتول در حالی که تحقیقات مقدماتی در جریان بود خود را به خانه رساند و در پاسخ به سوالات کارآگاهان و بازپرس کشیک قتل گفت: کارمند بانک هستم. امروز بعد از اینکه سر کار رفتم، چند بار به همسرم زنگ زدم، اما به هیچکدام از تماسهای من جواب نداد. از آنجایی که سابقه نداشت همسرم جواب ندهد نگران شدم و از زن همسایه خواستم به خانه ما برود.
در مراحل بعدی تحقیقات معلوم شد مقتول و همسرش با سه فرزند خود زندگی میکردند و در زمان قتل بچهها مدرسه بودند و شوهرش هم سر کار بوده است. همچین دیگر یافتهها حکایت از آن داشت این زوج با هم اختلافاتی داشتند و حتی یکبار طلاق گرفته، اما به خاطر بچهها دوباره ازدواج کرده بودند، ولی اختلافاتشان تمامی نداشت. همین باعث شد که شوهر به عنوان مظنون اصلی در این قتل بازداشت شود.
در ادامه تحقیقات یکی از همکاران مظنون پرونده به ماموران پلیس گفت: مدتی دنبال آدمکش برای قتل همسرش بود بعد هم که من از او در مورد ماجرا پرسیدم گفت شوخی کرده و ارتباطش با همسرش خیلی هم خوب است.
در ادامه تحقیقات با تمرکز بر پدر خانواده ادامه یافت و هر چه تحقیقات جلوتر میرفت او بیشتر از قبل از مظنون به متهم تبدیل میشد تا اینکه سرانجام این مرد در جریان تحقیقات گفت: من هر چه داشتم در اختیار همسرم قرار داده بودم. حتی وام ۲۰۰ میلیون تومانی هم از بانک برایش گرفته بودم و او نمیخواست آن را پس بدهد. به همین خاطر مجبور بودم خودم اقساطش را بپردازم. همسرم حتی حاضر نمیشد اموالی را که به نامش زده بودم، به من پس دهد. همین باعث شده بود اختلاف و درگیریهایمان بیشتر شود. از یک سال پیش بود که تصمیم به قتل همسرم گرفته بودم.
این مرد ادامه داد: اول میخواستم خودم قرص بخرمم و همسرم را بکشمش، اما ترسیدم لو بروم و قصاصم کنند به همین خاطر دنبال آدمکش گشتم تا برای قتل همسرم اجیر کنم. سه ماه قبل موضوع را به یکی از دوستانم گفتم و او برایم دو مرد را که میگفت خلافکاران هستند و هر کاری را به خاطر پول انجام میدهند، پیدا کرد. بعد از توافق سر مبلغ، نشانی خانه و کلید را به آنها دادم تا کار را تمام کنند.
متهم ادامه داد: آن دو نفر در روز قتل تلفنی جزئیات کار را اطلاع میدادند. آنها در تماس آخر به من گفتند زنم را با روسری خودش خفه کردند و طلاهایش را هم که ارزشش ۴۰۰ میلیون بود برداشتند. بعد آنها را در خیابان ملاقات کردم و ۳۰ میلیون تومان به آنها دادم. بعد هم از دو آدمکش خبر ندارم.
به این ترتیب بازپرس موسی رضا زاده از شعبه یازدهم دادسرای جنایی تهران دستور داد تحقیقات برای دستگیری دو مردی که متهم مدعی است آنها را اجیر کرده ادامه یابد.
این در حالی بود که با اعتراف کارمند بانک کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی ابتدا دوست او را که دو مرد آدمکش را معرفی کرده بود بازداشت کردند. دومین متهم دستگیر شده در این پرونده گفت: وقتی دوستم برای اجیر کردن آدمکش سراغم آمد به ذهنم رسید بهتر است آدمکشها غیر ایرانی باشند تا ردی از باقی نماند. به همین دلیل دو افغان را به او معرفی کردم.
بررسیهای بعدی ماموران نشان داد دو نفری که مرتکب قتل شدهاند گورکن هستند. هر دو نفر مدتی قبل به صورت غیرقانونی وارد ایران شده بودند و در قبرستانهای تهران و حوالی تهران گورکنی میکردند. سرانجام کارآگاهان پلیس آگاهی با دنبال کردن سرنخها دو آدمکش را در مخفیگاهشان به دام انداختند.
متهمان این قتل که هر دو کمتر از ۳۰ سال دارند، صبح دیروز برای بازجویی به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شده بودند. هر دو متهم به جرم خود اقرار کردند. یکی از متهمان گفت: وقتی شوهر مقتول برای قتل همسرش سراغ ما آمد، گفت برای قتل همسرش دستمزد خوبی میدهد و در نهایت قرار شد ۴۰۰ میلیون تومان به ما دستمزد بدهد. ۳۰۰ میلیون طلاهای همسرش بود و صد میلیون هم قرار شد نقدی بدهد. ما هم قبول کردیم. او آدرس خانهاش را به ما داد و عکس همسرش را هم به ما نشان داد. گفت زمان قتل فرزندانش مدرسه هستند و همسرش در خانه است. روز حادثه در پیدا کردن آدرس مشکل داشتیم برای همین تلفنی به او خبر دادیم آدرس را پیدا نمیکنیم. او خواست نزدیک خانهاش بمانیم، بعد خودش را به ما رساند و ما را تا نزدیکی خانه برد و رفت. ما بلافاصله صورتمان را با پارچه پوشاندیم، بعد با کلیدی که به ما داده بود داخل خانه رفتیم. وقتی در را باز کردیم مقتول از ترس شوکه شد، اما ما دو نفری دهانش را گرفتیم و با روسری را خفهاش کردیم و چند روزی به شهر اسلامشهر رفتیم. فکر کردیم آبها از آسیاب افتاده، از طرفی، چون صورتمان را پوشانده بودیم گمان نمیکردیم شناسایی شویم برای همین دوباره سر کار رفتیم و مشغول گورکنی بودیم که ماموران پلیس ما را بازداشت کردند. میخواستیم مدتی بگذرد، طلاهای مقتول را بفروشیم و از ایران خارج شویم.
در حال حاضر هر چهار متهم پرونده در بازداشت هستند و تحقیقات از آنها ادامه دارد.