به گزارش جریان نو; محمدرضا شعبانعلی در سایت شخصی اش با اشاره به این که در دور اول انتخابات رأی نداده است ولی روز ۱۵ تیر به پزشکیان رأی خواهد داد، دلایل این تصمیم را نوشت که جالب و قابل تأمل است.
متن کامل یادداشت او را بخوانید:
پیشنوشت ۱: من نظرم را دربارهٔ وضعیت کشور و روندی که طی شده و میشود، در بحثی که سال گذشته با عنوان سیستم بسته نوشتم توضیح دادهام. الان که آن را میخوانم، هنوز همان نظر را دارم و به گمانم مدلی که از وضعیت فعلی در ذهنم داشتهام، هنوز هم میتواند روند فعلی و آتی را توضیح دهد.
پیشنوشت ۲: میدانم که افراد بسیاری نظر خود را دربارهٔ شرکت یا عدم شرکت در انتخابات نوشتهاند.نوشتهٔ من از این جنس نیست. بلکه صرفاً گزارشی از تصمیم خودم و نوع نگاهم به اوضاع است.
پیشنوشت ۳: تا کنون دو مطلب با عنوان بینایی اجتماعی نوشتهام. یکی دربارهٔ تفاوت مفهوم شرکت و مشارکت و دیگری دربارهٔ داده ستیزی و داده سوزی. اگر عمر و فرصتی باشد، ترجیح میدهم حرفهایی را که مهمتر میدانم در قالب آن نوشتهها ادامه دهم. چون آنها فراتر از قلمرو سیاست و مسئله انتخابات هستند و به نوعی درس «تفکر سیستمی کاربردی» محسوب میشوند.بنابراین هر چقدر «بینایی سیستمی» در مردم کشور ما بیشتر شود، آیندهای روشنتر در انتظارمان خواهد بود.
من بر خلاف دورههای قبل، در سال ۱۴۰۰ رأی ندادم. در انتخابات دو مجلس اخیر هم رأی ندادم. در دور اول انتخابات امسال هم رأی ندادم. قصد دارم در دور دوم امسال به پزشکیان رأی بدهم.
پزشکیان و وعده هایش
آقای پزشکیان، همین الان هم وعدههایی داده که خارج از اختیارات رییس جمهور است. نهادهایی مثل شورای عالی امنیت ملی، شورای عالی فضای مجازی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی … مسئول سیاستگذاریاند و آقای پزشکیان هم نهایتاً مجری قانونها و سیاستهاست. خودش هم تعهد داده که بر اساس قانون رفتار میکند.
از پزشکیان برداشتم این است که کسی است که دوست دارد آنچه را میگوید عملی کند. در عین حال، واضح میدانم که نمیتواند این کار را بکند. اگر فرض کنیم او ساختار و محدودیتهای ساختاری را به واسطهٔ حضور در نهاد قانونگذاری و تجربهٔ وزارت میشناسد، میتوانیم حدس بزنیم که او روی «خودش» حساب باز کرده است. این کاری بود که احمدینژاد هم کرد. یعنی جاهایی که مخالف بود، همهچیز را کنار میگذاشت. خانه مینشست. همهچیز را به هم میریخت و نهایتاً به گوشه رانده شد. بعید است پزشکیان هم ابزار بیشتری در دست داشته باشد.
چرا پزشکیان؟
حالا با این اوضاع، اگر چنین فرضهایی دارم، چرا پزشکیان؟ به دو علت. علت اول احساسی و علت دوم منطقی است. علت اول این که پزشکیان در این سالها میتواند نقش همان میکروفنی را ایفا کند که در مناظره جلوی فاضلی بود. اگر روشن بماند، حرفهای معقولتری از آن در میآید و اگر به گوشهای پرت شود، نمایش جذابی از وضع واقعی ماست. علت دوم هم این که یک «توپ تنش» در فوتبال سیاسی کشور ما وجود دارد که مدام به این سو و آن سو پرت میشود.
در دوران رئیسجمهور اصولگرا این توپ در خیابانها خواهد بود. با فشار بر سبک زندگی، با فشارهای روانی مضاعف به مردم. با مشکلات اقتصادی و سیاسیِ مضاعف. حضور پزشکیان در قدرت، توپ تنش را به سمت ساختار شوت میکند.
خلاصه این که ما فعلاً به انتخاباتی رسیدهایم که دو سمت آن نه ایدئال ساختارند و نه مطلوب مردم. و این از تناقضهای عجیب انتخاباتی ماست.
نکتهی آخر این که شهود من میگوید که پزشکیان به احتمال زیاد هشت سال را به پایان نمیرساند. البته این صرفاً یک سناریوی با احتمال بالا (در نگاه من) است، نه سناریوی ۱۰۰ درصدی.