سریال «گناه فرشته» کمی بیشتر از یک «قصه»!

کارگردان «گناه فرشته» در بسیاری از نقاط این سریال، آثار معنادار و پرتحلیلِ هنری یا اندیشمندانه را قرض گرفته تا به مسائل مختلفی واکنش نشان دهد و حتی کنش-واکنش های موجود در درامش را مستندتر کند. حرفش هم هر چه مگوتر و غیر مستقیم تر گفته شود انگار لذت بیشتری به مخاطب خاص ترش داده است.
شهاب حسینی-گناه فرشته

برگ برنده هر محصول نمایشی اعم از فیلم یا سریال، بی‌تردید «روایت» و یا همان «قصه» است. تا زمانی که شخصیت‌های یک روایت، مخاطب را با خود درگیر نکنند و سرنوشت‌شان تبدیل به «مسئله» برای او نشود، عملا باقی ظرفیت‌ها و تمهیدات فنی و اجرایی، کارکرد خود را از دست می‌دهند چرا که انگیزه‌ای برای دنبال کردن روایت به‌وجود نیامده. این اصل اما روی دیگری هم می‌تواند داشته باشد و آن اینکه آیا یک راوی باید به قصه‌گویی بسنده کند؟ همین که یک فیلم یا سریال برای مخاطب خود قصه بگوید کافی است؟

به گزارش جریان نو، این همان سوالی است که پاسخ به آن فراتر از نسبت مخاطب با اثر، نسبت خالق یک اثر با آن را مشخص می‌کند. توانمندی برای ارائه روایتی چند لایه در یک محصول نمایشی که هر سطح از آن طیفی از مخاطبان را با خود همراه کند، در نوع خود هنری مضاعف برای خالق یک اثر محسوب می‌شود. بخشی از این توانمندی در فرآیند طراحی داستان بروز پیدا می‌کند و بخش‌هایی از آن هم در فرآیند اجرا یا همان کارگردانی عیان می‌شود.

سریال «گناه فرشته» به نویسندگی و کارگردانی حامد عنقا، از محصولات پرحاشیه شبکه خانگی در ماه‌های اخیر بوده که همچون سایر محصولات شاخص در این شبکه، همزمان در مواجهه با نقدهای تندوتیز از سوی مخالفان، علاقه‌مندان پیگیر و مخاطبان پروپاقرصی هم پیدا کرده. عنقا که پیش‌تر سابقه نگارش فیلمنامه‌ای چندلایه همچون «قلب یخی» را در کارنامه حرفه‌ای خود داشته، حالا در اولین تجربه کارگردانی جدی اش در عرصه سریال‌سازی به‌خوبی توانسته فراتر از قصه‌گویی، ظرفیت‌های ویژه‌ای را برای همراه کردن مخاطبان خاص‌تر، در روایت خود به‌وجود بیاورد.

به تعبیر دیگر، تماشای «گناه فرشته» برای گروهی از مخاطبان این سریال که با پشتوانه‌ای از دانسته‌های فرهنگی و هنری، از نقاشی و موسیقی گرفته تا ادبیات و فلسفه با آن مواجه می‌شوند، لذتی مضاعف دارد و احتمالا این گروه از مخاطبان ارتباط عمیق‌تری با برخی از لایه‌های زیرین روایت این سریال برقرار می‌کنند.

در همان هفته‌های ابتدایی پخش سریال بود که ارجاعات سینمایی این سریال، زیر ذره‌بین رسانه‌ها قرار گرفت و برخی حتی دست به رمزگشایی از این ارجاعات زدند و فهرستی از فیلم‌های شاخص تاریخ سینما را فهرست کردند که حامد عنقا در کارگردانی سریال خود نیم‌نگاهی به آن‌ها داشته است.

مطرح‌ترین نام‌ها هم در این فهرست «وکیل مدافع شیطان» بود. جایی که حامد تهرانی در قامت یک وکیل کاربلد، با عبارت‌هایی تند و تیز شروع به تخریب موکل خود می‌کند و بعد در جمع‌بندی سمت‌وسوی دادگاه را به نفع موکلش تغییر می‌دهد. این همان تمهیدی است که پیشتر تیلور هاکفورد، کارگردانس سرشناس در سکانس مشهوری از «وکیل مدافع شیطان» از آن‌ بهره گرفته بود.

«آناتومی یک قتل» ساخته اتو پرمینگر، «زمانی برای کشتن» ساخته جوئل شوماخر، «ترس کهن‌» اثر گرگوری هابلیت و «دختر گمشده‌» ساخته دیوید فینچر از دیگر آثار سینمایی شاخصی هستند که حامد عنقا چه در محتوا و چه در اجرای برخی سکانس‌های سریالش به آن‌ها ارجاعاتی داشته است.

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

http://jaryaneno.ir/?p=26356

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • پربازدیدترین ها
  • داغ ترین ها
www.novin.com

تصویر روز: