به لهجه ی مردم هرمزگان و بهویژه جزیره ی هرمز، گشر یک آبزی بسیار لزج و نرم است که به صخرهها و سنگهای نزدیک ساحل میچسبد و در طول زمان اطراف این آبزی، پوسته ی سفت و سختی شکل میگیرد. آنچنان سخت که حتی موجب آسیب به موتورهای کشتیها و تورهای ماهیگیری میشود. درواقع این پوسته از آن درون نرم و آسیبپذیر محافظت میکند و در اصطلاح هم هر چیزی که تیز، سخت و برنده میشود، به آن گشر میگویند.
به گزارش جریان نو، قباد، نظام و جهان سه کارگری هستند که هر یک از شهرهای مختلف برای کار به عسلویه آمده اند.
شرایط زندگی دشوار و دستمزدها کم است و همین باعث می شود آنها در امتداد بخش های بلااستفاده ی خط لوله برای خود سرپناهی بجویند.
علیرغم شرایط دشوار فضای رفاقت بین آنها شکل گرفته و با امید و آرزو به روزهای در پیش رو میاندیشند.
هارون فاروکی زمانی نوشته بود که “اگر پس از خروج از کارخانه، کارگران همچون پیکرهای متحد برای راهپیمایی جمع نشوند، تصویرشان به منزلهی کارگر فرومیپاشد.” سینما میتوانست آن را حفظ کند [که نکرد]، وادارشان کند که کنار خیابان برقصند. گِشِرِ وحید وکیلیفر ، ساخته شده به سال ۱۳۸۷، فیلمی است شبیه به همهی محصولات سینمای غالب روایی که تصویر کارگران را درست پس از خروج آنها از کارخانه نشان میدهند. اما فیلم او فرقی اساسی با همهی آن محصولات دارد. در این فیلم کارگران حتی پس از خروج از کارخانه و تبدیل شدن به شخصی منفرد نیز، همچنان کارگرند. فیلمی که مومنانه میکوشد تا سیمای انسان به منزلهی کارگر را به دیگران القاء کند. و چه چیز دراماتیکتر از روزمرگیهای یک کارگر؟
در سکانسی درخشان از فیلم، کاراکتر خالو (نظام) که کارش باز کردن چاههای گرفتهی توالت کارخانه است به ناگاه تصمیم میگیرد که دیگر “کار” نکند. او سپس با یکی از دوستاناش (جهان) همراه میشود که قصد دارد با اجاره کردن و پوشیدن لباسی مرتب، در همان سلفی غذا بخورد که هرگز به منزلهی یک کارگر اجازه نداشته در آنجا بنشیند. نتیجهی کار هولانگیز است. او موفق میشود در سلف بنشیند و غذا بخورد و سپس بازمیگردد تا پیروزیاش را با خالو و آن دیگری (قباد) جشن بگیرد. به واقع جز این، رویای یک “کارگر” و نه یک انسان چه چیز دیگری میتوانست باشد؟ رویای کسی که صاحب تمامی رویاهای سرکوب شده است. و این تمام اندوختهی اوست. تمام ثروتاش. و هر آن چیزی که از مفهوم “مالکیت” درک میکند. و چه چیز دراماتیکتر از ترسیم درکِ یک کارگر از مفهومِ مالکیت؟
این فیلم برنده ی جایزه ی معتبر هوبرت بال فاند از جشنواره ی بینالمللی فیلم روتردام هلند، جایزه ی ویژه ی داوران از جشنواره ی بینالمللی فیلم سن پطرزبورگ روسیه و جایزه ی بهترین فیلم از جشنواره ی بینالمللی فیلم ابوظبی در امارات شده است.
این فیلم با بازی های خوب نابازیگرانش و بخصوص فیلمبرداری درخشان و کم نظیرش مورد توجه و علاقه ی کیارستمی قرار داشت و تدوین آن به عهده ی جعفر پناهی و تهیه کنندگی آن نیز با محمد رسول اف بوده است.
منبع؛ ناسینما
۱ نظر