منو

یداداشتی از احمد زیدآبادی

سعید راد و اندوه جلای وطن

چرا آدمی مانند سعید راد باید مجبور به ترک وطنش می‌شد و در دیار غربت، به کاری مشقت‌بار و بی‌ارتباط به هنر و توانایی‌اش تن می‌داد؟ این پرسش بارها مطرح شده اما آنها که مسئول تحمیل چنین فجایعی علیه اتباع کشورند، پاسخی به آن نمی‌دهند.
سعید راد

جریان نو؛ احمد زیدآبادی در یادداستی به مناسبت درگذشت سعید راد نوشت: پیش از انقلاب نخستین فیلمی که در سینما دیدم، اگر حافظه‌ام درست یاری کند، اسمش “مرد شب” بود! سعید راد نقش اصلی فیلم را به عهده داشت. از همانجا با نام سعید راد به عنوان هنرپیشه آشنا شدم. با آنکه ده- یازده سال سن بیشتر نداشتم، “مرد شب” را نپسندیدم. حتی دیدن صحنه‌های اروتیک فیلم بعدها سبب عذاب وجدانم شد! شورانگیز طباطبایی در فیلم مرد شب نقش مقابل سعید راد را بازی می‌کرد.
قصدم در اینجا نقد و بررسی کارنامۀ هنری مرحوم راد نیست بخصوص اینکه کارهای او را خیلی دنبال نمی‌کردم. با این حال، مصاحبۀ مفصلی که بعد از بازگشتش به ایران در دهۀ ۷۰ انجام داد، هنوز در خاطرم برجسته است. او در آن مصابه از رنج و اندوه زندگیِ در تبعیدِ هنرپیشه‌ای در سطح شهرت خود، با زبانی تأثیرگذار پرده برداشته بود. هنرپیشه ای که در کشور خودش شهرۀ خاص و عام بود و در هر کوی و برزن، مورد توجه مردمش قرار می‌گرفت، در کانادا مجبور شده بود برای امراز معاش، رانندۀ ماشین پستِ بین شهری شود و برخوردهای بعضاً نامؤدبانه را تحمل کند.

چرا آدمی مانند سعید راد باید مجبور به ترک وطنش می‌شد و در دیار غربت، به کاری مشقت‌بار و بی‌ارتباط به هنر و توانایی‌اش تن می‌داد؟ این پرسش بارها مطرح شده اما آنها که مسئول تحمیل چنین فجایعی علیه اتباع کشورند، پاسخی به آن نمی‌دهند.

بدبختانه از روزی که بین مردم این سرزمین خط‌کشی شد و هر کدام از آنان بنا به علایق و سلایق و اعتقادات‌شان، درجه‌بندی شدند، راه اجحاف و نقض حقوق و در به دری شمار بسیاری از شهروندان باز شد.

درجه‌بندی شهروندان و تقسیم آنان به درجات ۱ و ۲ و ۳ و …، امروزه خوشبختانه به عنوان امری مذموم پذیرفته شده و حداقل در مقام تئوری و نظر کمتر کسی جرأت دفاع از آن را دارد. حقوق برابر شهروندان اما باید در عمل تحقق یابد. این موضوع باید مهمترین دستورکار دولت آقای پزشکیان باشد. گام نخست هم باز شدن راه بازگشت تمام ایرانیانی است که به هر دلیلی از کشور مهاجرت کرده‌اند و بسیاری از آنها بدون آنکه مرتکب کوچکترین جرمی شده باشند، از بازگشت به کشورشان در هراسند. شکستن این هراس کار دولت با کمک دستگاه قضایی است. کار می‌تواند با اطمینان دادن به هنرپیشگان و هنرمندان مهاجر آغاز شود. عجیب اینکه هر دولتی در ابتدای کارش این وعده را می‌دهد، اما در عمل گامی برنمی‌دارد! چه افراد یا نهادهایی مانع بازگشت فرزندان وطن به سرزمین‌شان هستند؟

خداوند سعید راد را غرق رحمت خود کند که تسلیم شانتاژهای سیاسی نشد و شجاعانه به کشورش بازگشت و سرانجام سر به بالین هم خاک گذاشت.

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

http://jaryaneno.ir/?p=42003

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • پربازدیدترین ها
  • داغ ترین ها
www.novin.com

تصویر روز: