جریان نو؛ نهمین نشست از سلسله نشستهای «راه نشان» با موضوع «مسیر دولت چهاردهم در سیاستهای شهرسازی و زیستپذیری شهرها» در تاریخ ۳ تیرماه ۱۴۰۳ با حضور دکتر پیروز حناچی، عضو هیئت علمی معماری دانشگاه تهران، دکتر نعیمه رضایی عضو هیئت علمی دانشکده شهرسازی دانشگاه تهران، دکتر رضا خیر الدین عضو هیئت علمی شهرسازی دانشگاه علم و صنعت و دکتر صالح شکوهی عضو هیئت علمی گروه شهرسازی دانشگاه علم و صنعت در خانه اندیشه ورزان برگزار شد.
به اسم ۵ دهک پائین، به نفع پنج دهک بالا
پیروز حناچی در ابتدا با اشاره به میزان هزینه مسکن در سبد هزینه خانوارها گفت: «در شرایط حاضر، مسکن تا هفتاد درصد سبد هزینه خانوار را پر میکند و این در کلان شهری مثل تهران تا بالای صد در صد هم میرسد. یعنی شخصی با اختصاص تمام درآمدش به مسکن باز هم نمیتواند از پس هزینههای فراهم کردن آن بر بیاید.
دیگر به مصرف نگاه مصرفی وجود ندارد و در جامعه این نگاه جا افتاده است که مسکن یک کالای سرمایهایست. با شکل گیری کلانشهرهای دارای بالای یک میلیون نفر جمعیت نیز، دغدغه مسکن در این شهرها شدت بیشتری یافته است.
مسئله مسکن با دو گروه درگیر است؛ یک گروه افرادی هستند که واقعا نیاز جدی به آن دارند مثل خانه اولیها و زوجهای جوان و گروهی دیگر افرادی هستند که از محل مسکن به دنبال سرمایهگذاری و کسب سود میباشند.
هر طرحی هم که برای تامین مسکن ارائه میشود، نفعی برای پنج دهک پائین ندارد درحالی که ادعا عکس آن است. و دلیلش هم این است که پنج دهک پائین نه سرمایهای دارد و نه امکان پرداخت اقساط وام و تسهیلات.
مسکن تابع اقتصاد کلان کشور و تا وقتی نشود تورم را کنترل کرد، وضعیت مسکن همین خواهد بود. تورم باعث میشود سرمایهها به سمت مسکن برود و چنین اتفاقاتی برای قیمت مسکن رقم بخورد. پس دولت باید ابتدا به مسئله تورم و کنترل آن بپردازد.
زمانی که مسئول کلیدی، درک تخصصی از مسئله داشته باشد، به مراتب بهتر میتواند برای آن راهکار ارائه دهد و از طرحهای اشتباه جلوگیری کند. راه حل مشکل مسکن از مسیر شهرسازی میگذرد و این دو مفهوم از یک دیگر جدا نیستند.
بخش خصوصی هم امکان مشارکت در زمینه مسکن را ندارد، زیرا بخش دولتی اجازه بروز و ظهور به آن را نمیدهد و میداند درصورت حضور بخش خصوصی، از رقابت باز میماند».
دنیا بافتتاریخی را ترمیم میکند، ما تخریب
نعیمه رضایی با اشاره به مسئله نوسازی بافت فرسوده و موانع و مشکلات آن بیان داشت: «نوسازی بافت فرسوده مسئله بسیار مهمیست که هم تامین مسکن را در بر میگیرد و هم مقابله با مسئلهای مثل زلزله. اما چندین مسئله مانع از آن شده که نوسازی بافت فرسوده به هدف خود برسد. یکی بحث سازوکارهای تشویقی برای نوسازی بافت فرسوده است. متاسفانه اگر این سازوکارهای تشویقی به همین شکل ادامه پیدا کند، منجر به فاجعه خواهد شد، زیرا که زیرساختهای منطقهای همراه با نوسازی مسکن توسعه نمییابد. در طرحهای تشویقی مانعی برای کاهش سرانهها برای شهروندان تعیین نشده است. و این مسئله باعث افت کیفیت زندگی و زیستپذیری محلات خواهد بود.
مسئله بعدی، این است تا چه زمانی قرار است نوسازی بافت فرسوده ادامه پیدا کند؟ در دنیا به این شکل عمل نمیکنند که مدام در شهر کارگاههای ساخت و ساز شکل بگیرد. از یک جایی به بعد وضعیت مسکن در شهر تثبیت شده و تنها به بروزرسانی آن میپردازند.
مسئله سوم طرحهای دولتی برای ساخت و عرضه انبوه مسکن است، این مسئله عوارض بسیاری دارد، اما نکته مهم آن است که آیا مشکل مردم ما کمبود مسکن است یا قیمت زیاد مسکن؟! آیا این سیاستهای تولید انبوه باعث دسترس پذیری بیشتر مسکن شده است؟! آیا تغییری در قیمت مسکن ایجاد کرده است؟! چرا قانون مالیات بر خانههای خالی اجرا نمیشود و مسکوت مانده است؟!
مسئله دیگر بافت تاریخی است. ظاهرا همیشه دولت ما عکس جهان عمل کرده است. دولتهای جهان تلاش میکنند با استفاده از همه امکانات، از میراث تاریخی خود استفاده کنند و آن را توسعه دهند و از آن درآمد پایداری را دریافت کنند. بسیاری از کشورهای خلیج فارس با اینکه میراثی ندارند، رو به تولید میراث مصنوعی آوردهاند تا بتوانند به چنین درآمدی برسند. اما در دولت ما چندان به این مسئله پرداخته نمیشود. سیاست حمایت کنندهای برای کسانی که میخواهند بافت تاریخی را ترمیم کنند در نظر نگرفته شده و حتی گاهی در این مسیر مانع تراشی شده است.
بافت تاریخی با بافت فرسوده متفاوت است. باید بافت تاریخی را حمایت کرد و آن را توسعه داد».
باید خانه مناسب برای خانوار فراهم کرد، نه خانه کوچک!
رضا شکوهی با ذکر این مسئله که دولت باید بستر فراهم شدن خانه مناسب برای خانوار ایرانی را فراهم کند، به ۹ باید و ۵ نباید در حوزه تولید مسکن اشاره کرد. او بیان داشت: «داشتن مسکن مناسب حق تمامی خانوارهای ایرانیست و دولت وظیفه دارد بستر فراهم شدن این حق را برای عموم جامعه فراهم کند.
رئیس جمهور آینده باید به این ۹ فعالیت اهتمام لازم را بورزد:
- اتمام پروژه نهضت ملی مسکن. دولت باید خود را ملتزم به اجرای این طرح بداند و خانوادههایی که برای دریافت مسکن از بستر این طرح هزینهای پرداخت کردند، به مسکن خود برسند.
- استفاده از سامانه املاک و اسکان. این سامانه به صورت دقیق آمار وضعیت مسکن را در خود خواهد داشت و با استفاده از این سامانه میتوان مسئلهای مثل مالیات بر خانههای خالی را نیز پیگیری کرد.
- مقابله با سوداگران و محتکران زمین و مسکن است. بخصوص زمین خواران و بانکها. در دنیا برای اینکه مسکن محل سرمایهگذاری نشود، بر آن انواع مالیات را وضع میکنند. مثل مالیات بر خانههای لوکس یا مالیات بر خانههای خالی و … .
- بهرهگیری از اراضی گسترده کشور و تهیه زیرساخت مرغوب برای ساخت مسکن. در قانون برنامه هفتم ذکر شده که تا ۳۳۰هزار هکتار میتوان به مساحت شهرها اضافه شود. این اتفاق میتواند مسئله تمرکززدایی را نیز رقم بزند.
- دولت باید در نقش تسهیلگر، تنظیمگر و سیاستگذار وارد شود و نه در نقش سازنده و یا حتی منعقد کننده قرار داد با پیمانکار. بلکه این کارها باید بر عهده مردم باشد.
- مسئله رسیدگی به بافت فرسوده با رعایت استاندارها و عدم کاهش سرانههای شهروندی.
- سوق دادن مسئله مسکن به سمت صنعتی سازی اما نه به معنای انبوه سازی آن. بلکه به شکل مردمی این اتفاق انجام شود و دولت نظارت کند تا حوادث ناشی از زلزله نیز کاهش یابد.
- ایجاد درآمدهای پایدار برای شهرداری. تا وقتی شهرداریها درآمد پایدار نداشته باشند، به دنبال کسب درآمد از طریق خرید و فروش تراکم و ساخت و ساز خواهند بود.
- مسکن را باید معیشت محور دید. باید جایی مسکن ساخته شود که امکان اشتغال و زندگی را نیز برای ساکنینش فراهم کند و این به وزارت راه و شهرسازی بر میگردد.
و اما چه کارهایی نباید کرد:
- سرمایهگذاری بیشتر در کلان شهرهایی مثل تهران و سرمایهگذاری در استانهای محروم
- تحویل خانه مناسب و نه کوچک به خانوار ایرانی
- عدم فروش مسکن به شکل متری و در قالب اوراق بورس، این اتفاق باعث افزایش تورم مسکن و گران شدن آن میشود
- عدم صدور سند برای زمینهای ملی و اینکه دولت همواره باید صاحب آن زمین بماند
- رفتن به سمت مردمی سازی بجای انبوه سازی. مردمی سازی باعث افزایش کیفیت خانهها و مسئولیت پذیری خود صاحب خانه خواهد شد».
باید تمرکز از کلان شهرها برداشته شود
رضا خیرالدین با اشاره به مشکلات مدیریتی در حوزه فراهم سازی مسکن، به تاریخچه صدور ساخت مسکن در تهران پرداخت و گفت: «باید در برابر اقدامات متناقض اداری و تصمیمات مسئولان ایستاد و نباید اشتباهات گذشته را تکرار کرد. از ۳۷۸ میلیون متر مربع از سال ۱۳۷۲ تا سال ۱۴۰۰ جواز ساخت صادر شده است. معنی این عدد بر اساس آمارها، این است که در طی این ۲۸ سال، به اندازه ۱۰.۵ میلیون نفر ظرفیت مسکن ایجاد شده است. اما در این مدت تنها ۴ میلیون به جمعیت تهران اضافه شده است. ارقام نشان میدهد به اندازه ۵ الی ۶ میلیون نفر ظرفیت خالی وجود دارد. آیا با این وجود باز باید در شهری مثل تهران صدور جواز ساخت مسکن اتفاق بیفتد؟!
مسلما نه. اما دولتها عملا بخش زیادی از سرمایهگذاری را روی پایتخت انجام دادهاند و سرمایهای که باید در کل کشور پخش میشده را در تهران متمرکز کردهاند و همین باعث افزایش جمعیت تهران و شوق برای مهاجرت به این شهر شده است. زمانی بودجه عمرانی کل کشور ۱۷ هزار میلیارد است، اما بودجه انجام تنها یک پروژه در تهران به ۱۵ هزار میلیارد میرسد.
نسبت به ترمیم و نوسازی بافت فرسوده باید یک تذکری را مدنظر داشت و آن این است که نباید مسئولین و متولیان امر دفتر مسکن خود را به نقاط مرغوب شهری انتقال بدهند و بعد فرضا بخواهند جایی را آباد کنند. چنین کاری باعث میشود آن مراکز خالی شده و سرمایهگذاران هم میلی به سرمایهگذاری در آن نقاط نداشته باشند».