محمدجواد روح در هم میهن نوشت: چند روز پیش در کانال تلگرامی «دیروزنامه» که به بازنشر صفحات و اخبار و مطالب روزنامههای قدیمی میپردازد، خبری از روزنامه «سلام»، مورخ ۲۴ آبانماه ۱۳۷۱، جلبتوجه کرد. در این خبر، ترکیب اعضای حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام که از سوی مقامرهبری منصوب شده بودند، دیده میشد. «میرحسین موسوی»، «سیدمحمد موسویخوئینیها» و «عبدالله نوری» ازجمله منصوبشدگان در این خبر بودند؛ ضمن آنکه چهرههای چپگرای وابسته به بیت امام همچون «سیداحمد خمینی»، «شیخ حسن صانعی» و «محمدرضا توسلی» هم در این فهرست حضور داشتند که در کنار حضور مرحوم«حسن حبیبی» عملاً، کفه جریان چپ را سنگینتر میکرد. چنانکه از جناح راست، تنها نام سه عضو برجسته جامعه روحانیت مبارز (محمدرضا مهدویکنی، محمدعلی موحدیکرمانی و حسن روحانی) در میان منصوبان دیده میشد.
ترکیب و نامهای این فهرست، تاحد زیادی رویکرد کلان نظامسیاسی در سالهای نخست پس از درگذشت بنیانگذار را نشان میدهد. رویکردی که در آن، نوعی گرایش به حفظ نیروهای دو بلوک چپ و راست درون نظام وجود داشته است و با آنکه راست سنتی با شکل دادن نظارت استصوابی در انتخابات مجلس چهارم و فضاسازیهای تبلیغاتی و سیاسی، درصدد حذف بخش مهمی از نیروهای چپ خط امام از ارکان قدرت برآمد؛ اما درعینحال، با چنین انتصاباتی حرکت در جهت نگهداشت بزرگان و رهبران جریان چپ در دایره کلی نظامسیاسی بود.
با گذشت ۳۱سال از زمان صدور این حکم، پرسش کلیدی آن است که چرا و چگونه این گرایش کلان، دچار تغییر شد و نهفقط نیروهای بدنه که رهبران جریان چپ نیز کنار گذاشته شدند؟ آیا قابلتصور است چهرههایی چون موسوی، موسویخوئینیها و عبدالله نوری که زمانی از مقامرهبری حکم داشتند و از نظر ایشان صاحب صلاحیت برای تشخیص مصلحت نظام بودند، امروز در حد نمایندگی مجلس یا خبرگان تاییدصلاحیت نشوند؟
طبیعی است در پاسخ این پرسش، به چرخشهای روزگار و تحولات پیاپی سیاسی ایران در این ۳۱سال اشاره میشود؛ همان که در گفتمان رسمی با عباراتی چون «ریزشها و رویشها» توجیه و تبیین ایدئولوژیک میشود. در این نگاه، تغییر موقعیت بزرگان چپ با ساخت قدرت، ناشی از «انحرافات» و «فتنهگریها» و «تندرویها»ی آنان تلقی میشود. مدافعان این دیدگاه، در سالهای اخیر چنان پیش رفتهاند که نهفقط چپگرایان خط امام که چهرههای منسوب به بنیانگذار جمهوری اسلامی همچون سیدحسن خمینی را به کنار گذاشتن آموزهها و اندیشههای ایشان متهم میکنند و حتی از بهکار بردن عنوان «خمینی» برای او، ابا دارند.
رویکرد دیگر در پاسخ به این پرسش آن است که اصالت مواضع و احکام رسمی در همان ۳۱سال قبل را هم، مورد تردید قرار میدهد و آن را در سطح نوعی از تعارفات فرومیکاهد. از این منظر، ممکن است استدلال شود در ابتدای دهه۱۳۷۰ که دوران اوج جایگاه و قدرت ریاستجمهوری و قوهمجریه در نظام سیاسی بود و با حضور هاشمیرفسنجانی در جایگاه ریاستجمهوری و ارتباط نزدیک آن زمان او با رهبری، عملاً «تعیین و تشخیص مصلحت» در جلسات شبانه بزرگان انجام میشد؛ نهادی چون مجمع تشخیص مصلحت، نقش و کارکردی صوری و درجهچندم در مناسبات حاکم داشت و بنابراین، عجیب نبود که کنارگذاشتهشدگان چپ اسلامی را برای تألیف قلوب، حکمی بدهند و در این نهاد جای دهند.
با وجود همه این ملاحظات و احتمالات (که درست هم هست)، بازهم میزان فاصله و شکافی که بین نخبگان حاکم در این سه دهه حادث شده است؛ محل توجه و تأمل دارد. دقت کنیم افرادی که در این لیست حضور دارند، بهنوعی حلقه اول نخبگان حاکم در ابتدای دهه ۱۳۷۰ محسوب میشدند و فارغ از گرایش هریک به چپ و راست، اصلیترین میراثداران نظم و نظامی بودند که پس از دهه اول، امامخمینی برای جانشینان و شاگردان و رهروان خود برجای گذاشت.
اینکه پس از سه دهه، اصلیترین حلقه نخبگان حاکم چنین از هم پاشیده است، بخشی به قدرت جریان انحصارگر در حاکمیت و تقویت نیروی حذف درون سیستم برمیگردد که طی سه دهه گذشته، در هر مقطع بخشی از این نیروها را کنار گذاشته است. (چنانکه فراتر از چپگرایان در یک دهه اخیر، چهرههای محافظهکار و همسوتری چون «هاشمیرفسنجانی»، «علیاکبر ناطقنوری»، «حسن روحانی»، «علی مطهری »و «علی لاریجانی» را هم به جمع غیرخودیها رانده است).
اما از منظری دیگر، این شکاف و جدایی میان بزرگان نشانهای از تغییرات کلان در ارزشها و نگرشهای بخشی از نخبگان حاکم -آنهم در درونیترین سطوح ساخت سیاسی- است؛ روندی که از همان سالهای ابتدایی دهه ۱۳۷۰ در میان نیروهای جوانتر و اندیشهورزتر چپ اسلامی شکل گرفت و با رخداد دومخرداد۱۳۷۶ ظهور و بروز یافت.
با تحولات بعدی و افزایش شکاف، تقابل و تعارض درونساختاری، این روند تشدید شد و دایره نخبگان محذوف که درعینحال به ارزشهای غیررسمی گرایش مییافتند، گسترش یافت. انتخابات ۱۳۸۴ و در ادامه انتخابات ۱۳۸۸ بهنوعی نقاط عطفی در این مسیر بود که اختلافات سیاسی و دستهبندیهای دروننظام را به مرحله تعارض و تقابل کشاند و نهفقط نیروهای جوانتر و بدنه چپ اسلامی و متحدان آن در راست میانه (که از دومخرداد به بعد اصلاحطلب خوانده میشدند)؛ که بزرگان و رهبران این جریانها را که بسیاری از آنان تا آن زمان در جایگاه «استوانههای نظام» تعریف و تایید میشدند، در موضع مخالفت قرار داد. مخالفتی که دیگر، صرفاً امری سیاسی نبود؛ بلکه گفتارهایی را شکل میداد که نوعی گسست رادیکال از گفتمان رسمی را آشکار میکرد.
این اتفاق ازیکسو، نوعی «پیروزی ارزشی» جریانهای منتقد محسوب میشود؛ چراکه نشان میدهد گفتمان غیررسمی تا درون سختترین نهادها و ریشهدارترین نیروهای ساخت سیاسی نفوذ کرده است و گفتمان و مبانی سیاسی-فکری بخش مهمی از حلقه اصلی نخبگان حاکم را متأثر ساخته است. اهمیت این «پیروزی ارزشی» زمانی قابلتوجهتر میشود که به یاد آوریم این تغییرات ارزشی و نگرشی درون ساختاری حادث شده است که طی بیش از چهار دهه با در اختیار داشتن همه امکانات و منابع مالی، رسانهای، تشکیلاتی، آموزشی و… تلاش کرده تا سبکهای متفاوت و غیررسمی زندگی، علم، فرهنگ، اندیشه و ارتباطات را به حاشیه براند و گفتمان رسمی را واجد موقعیتی هژمونیک (مسلط) سازد. حال آنکه نهفقط در سطح جامعه این امر محقق نشده است و همچنان نیروها و نهادهای جدیدی با منابع مالی و تشکیلاتی گسترده خلق میشوند که وعده تحقق این «آرزوی ایدئولوژیک» و این «جامعه آرمانی» را میدهند؛ بلکه، درون ساختار حاکم و میان بخش مهمی از نیروها و نخبگان حامی آن، موج تغییرات ارزشی و نگرشی بنیادین رخ داده است و موقعیت هژمونیک را به گفتمانهای رقیب و بدیلی چون لیبرالیسم و سکولاریسم واگذار کرده است.
این اتفاق و تعارض اما از سوی دیگر و از منظر واقعیات سخت قدرت، آسیبپذیری و ضربهپذیری جامعه و نیز نیروهای سیاسی منتقد گفتمان اقلیت حاکم را افزایش داده است. این مسئله ریشه در تضعیف موقعیت نیروها و شخصیتهایی در ساخت قدرت دارد که پیش از این بیآنکه الزاماً وجه مدنی و میانجی داشته باشند، به علت ارتباط و پایگاهی که در بدنه مدرن جامعه و یا نهادها و نیروهای سنتی و انقلابی داشتند، به نوعی نقش سخنگویی و نمایندگی بخشهایی از جامعه را ایفا میکردند و در عین حال، همچنان با عالیترین سطوح نظام سیاسی در ارتباط و تعامل بودند اما بروز تعارضات درونساختاری و تشدید آن بهویژه در دهه ۸۰، کارکرد و موقعیت دوگانه این نیروها را تضعیف کرد و بسیاری از آنان را به حاشیه راند و در عوض، بستر ارتقای نیروهای نوپدید را فراهم آورد.
در واقع، شکلگیری و پروبال گرفتن نیروها و جریانهایی که به «خالصساز» مشهور شدهاند، در بستر این تعارض درونساختاری ممکن شده است؛ چنانکه جبهه پایداری -به مثابه تشکیلات رسمی این جریان- از پس روی کار آمدن محمود احمدینژاد در سال۱۳۸۴ و بهویژه بحران سیاسی ۱۳۸۸ بود که سر برآورد و طی چند سال از نیرویی حاشیهای به نیروی محوری و غالب در ساخت سیاسی ارتقاء یافت؛ روندی که حتی با وجود دولت هشتساله میانهروها در دوران حسن روحانی نیز متوقف نشد و حتی، بهنوعی زمینه و بهانهای برای تقویت بیشتر این جریان به دست داد. تا آنجا که از آخرین سالهای ریاستجمهوری روحانی، شاهد تثبیت بیپرده و بیتعارف «خالصسازی» بهمثابه الگویی برای تحول ساخت سیاسی و روند اداره کشور از سوی این جریان هستیم و هرچه میگذرد، در بیان و اجرای این روند صریحتر و بیپرواتر و گستردهتر عمل میکنند.
بدینترتیب، تعارض و شکاف بین نخبگان حاکم، همچون چرخ نقالهای کار میکند که مدام ازیکسو طیفهای تجدیدنظرطلب را به حاشیه و بیرون قدرت منتقل میکند و ازسویدیگر، طیفهای رادیکالتری را برمیکشد و پروبال میدهد. شاید تصور شود چرخش این چرخ نقاله اگر سودی ندارد، ضرری هم ندارد؛ چراکه اگر نیروهایی که «مسئلهدار» شدهاند، دچار ریزش میشوند؛ در عوض، نیروهایی جدید را میرویاند و میداندار صحنه سیاست و قدرت میکند و چنانکه ادعا میشود، حاصل این چرخه مدام «خالصسازی» و «پاکسازی» ساخت قدرت خواهد بود.
درحالیکه از منظری انتقادی، اتفاقاً این چرخه، حاصلی جز «ناخالصسازی» نخواهد داشت؛ چراکه در عمل، نیروهای اصیل، ریشهدار و شناختهشده نظام سیاسی را به حاشیه و بیرون ساختار میفرستد و پایگاه اجتماعی نزدیک به آنان را نیز در مقام تعارض با ساختار قرار میدهد و در عوض، نیروهایی ناشناخته و فاقد پایگاه و تبار تاریخی مشخص در تحولات چهار دهه گذشته را برمیکشد که تنها وجه اصلح بودن آنان به بیرونراندهشدگان، ادعای آنان در وفاداری و پایداری است. نیروهایی که برخلاف طیف نخست، نه برآمده از مجموعه تحولات و کشاکشهای پیش و پس از انقلاب، که عموماً محصول زیست گلخانهای و منتفع از گرایشهای حامیپروری درون ساخت سیاسی هستند. با چنین نگاهی است که حتی اگر مدافع «خالصسازی» باشیم؛ جا دارد دعوی این نیروهای نوپدید و مدعی وفاداری را به دیده تردید بنگریم و خروجی نهایی کارشان را اتفاقاً، «ناخالصسازی» سیستم و فراهم کردن بستری برای نفوذ مخالفان کلیت آن، تلقی کنیم.
یادداشت؛
خالصسازی یا ناخالصسازی؟
محمدجواد روح در هم میهن نوشت: چند روز پیش در کانال تلگرامی «دیروزنامه» که به بازنشر صفحات و اخبار و مطالب روزنامههای قدیمی میپردازد، خبری از روزنامه «سلام»، مورخ ۲۴ آبانماه ۱۳۷۱، جلبتوجه کرد. در این خبر، ترکیب اعضای حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام که از سوی مقامرهبری منصوب شده بودند، دیده میشد. «میرحسین موسوی»، «سیدمحمد موسویخوئینیها» و «عبدالله نوری» ازجمله منصوبشدگان در این خبر بودند؛ ضمن آنکه چهرههای چپگرای وابسته به بیت امام همچون «سیداحمد خمینی»، «شیخ حسن صانعی» و «محمدرضا توسلی» هم در این فهرست حضور داشتند که در کنار حضور مرحوم«حسن حبیبی» عملاً، کفه جریان چپ را سنگینتر میکرد. چنانکه از جناح راست، تنها نام سه عضو برجسته جامعه روحانیت مبارز (محمدرضا مهدویکنی، محمدعلی موحدیکرمانی و حسن روحانی) در میان منصوبان دیده میشد.
ترکیب و نامهای این فهرست، تاحد زیادی رویکرد کلان نظامسیاسی در سالهای نخست پس از درگذشت بنیانگذار را نشان میدهد. رویکردی که در آن، نوعی گرایش به حفظ نیروهای دو بلوک چپ و راست درون نظام وجود داشته است و با آنکه راست سنتی با شکل دادن نظارت استصوابی در انتخابات مجلس چهارم و فضاسازیهای تبلیغاتی و سیاسی، درصدد حذف بخش مهمی از نیروهای چپ خط امام از ارکان قدرت برآمد؛ اما درعینحال، با چنین انتصاباتی حرکت در جهت نگهداشت بزرگان و رهبران جریان چپ در دایره کلی نظامسیاسی بود.
با گذشت ۳۱سال از زمان صدور این حکم، پرسش کلیدی آن است که چرا و چگونه این گرایش کلان، دچار تغییر شد و نهفقط نیروهای بدنه که رهبران جریان چپ نیز کنار گذاشته شدند؟ آیا قابلتصور است چهرههایی چون موسوی، موسویخوئینیها و عبدالله نوری که زمانی از مقامرهبری حکم داشتند و از نظر ایشان صاحب صلاحیت برای تشخیص مصلحت نظام بودند، امروز در حد نمایندگی مجلس یا خبرگان تاییدصلاحیت نشوند؟
طبیعی است در پاسخ این پرسش، به چرخشهای روزگار و تحولات پیاپی سیاسی ایران در این ۳۱سال اشاره میشود؛ همان که در گفتمان رسمی با عباراتی چون «ریزشها و رویشها» توجیه و تبیین ایدئولوژیک میشود. در این نگاه، تغییر موقعیت بزرگان چپ با ساخت قدرت، ناشی از «انحرافات» و «فتنهگریها» و «تندرویها»ی آنان تلقی میشود. مدافعان این دیدگاه، در سالهای اخیر چنان پیش رفتهاند که نهفقط چپگرایان خط امام که چهرههای منسوب به بنیانگذار جمهوری اسلامی همچون سیدحسن خمینی را به کنار گذاشتن آموزهها و اندیشههای ایشان متهم میکنند و حتی از بهکار بردن عنوان «خمینی» برای او، ابا دارند.
رویکرد دیگر در پاسخ به این پرسش آن است که اصالت مواضع و احکام رسمی در همان ۳۱سال قبل را هم، مورد تردید قرار میدهد و آن را در سطح نوعی از تعارفات فرومیکاهد. از این منظر، ممکن است استدلال شود در ابتدای دهه۱۳۷۰ که دوران اوج جایگاه و قدرت ریاستجمهوری و قوهمجریه در نظام سیاسی بود و با حضور هاشمیرفسنجانی در جایگاه ریاستجمهوری و ارتباط نزدیک آن زمان او با رهبری، عملاً «تعیین و تشخیص مصلحت» در جلسات شبانه بزرگان انجام میشد؛ نهادی چون مجمع تشخیص مصلحت، نقش و کارکردی صوری و درجهچندم در مناسبات حاکم داشت و بنابراین، عجیب نبود که کنارگذاشتهشدگان چپ اسلامی را برای تألیف قلوب، حکمی بدهند و در این نهاد جای دهند.
با وجود همه این ملاحظات و احتمالات (که درست هم هست)، بازهم میزان فاصله و شکافی که بین نخبگان حاکم در این سه دهه حادث شده است؛ محل توجه و تأمل دارد. دقت کنیم افرادی که در این لیست حضور دارند، بهنوعی حلقه اول نخبگان حاکم در ابتدای دهه ۱۳۷۰ محسوب میشدند و فارغ از گرایش هریک به چپ و راست، اصلیترین میراثداران نظم و نظامی بودند که پس از دهه اول، امامخمینی برای جانشینان و شاگردان و رهروان خود برجای گذاشت.
اینکه پس از سه دهه، اصلیترین حلقه نخبگان حاکم چنین از هم پاشیده است، بخشی به قدرت جریان انحصارگر در حاکمیت و تقویت نیروی حذف درون سیستم برمیگردد که طی سه دهه گذشته، در هر مقطع بخشی از این نیروها را کنار گذاشته است. (چنانکه فراتر از چپگرایان در یک دهه اخیر، چهرههای محافظهکار و همسوتری چون «هاشمیرفسنجانی»، «علیاکبر ناطقنوری»، «حسن روحانی»، «علی مطهری »و «علی لاریجانی» را هم به جمع غیرخودیها رانده است).
اما از منظری دیگر، این شکاف و جدایی میان بزرگان نشانهای از تغییرات کلان در ارزشها و نگرشهای بخشی از نخبگان حاکم -آنهم در درونیترین سطوح ساخت سیاسی- است؛ روندی که از همان سالهای ابتدایی دهه ۱۳۷۰ در میان نیروهای جوانتر و اندیشهورزتر چپ اسلامی شکل گرفت و با رخداد دومخرداد۱۳۷۶ ظهور و بروز یافت.
با تحولات بعدی و افزایش شکاف، تقابل و تعارض درونساختاری، این روند تشدید شد و دایره نخبگان محذوف که درعینحال به ارزشهای غیررسمی گرایش مییافتند، گسترش یافت. انتخابات ۱۳۸۴ و در ادامه انتخابات ۱۳۸۸ بهنوعی نقاط عطفی در این مسیر بود که اختلافات سیاسی و دستهبندیهای دروننظام را به مرحله تعارض و تقابل کشاند و نهفقط نیروهای جوانتر و بدنه چپ اسلامی و متحدان آن در راست میانه (که از دومخرداد به بعد اصلاحطلب خوانده میشدند)؛ که بزرگان و رهبران این جریانها را که بسیاری از آنان تا آن زمان در جایگاه «استوانههای نظام» تعریف و تایید میشدند، در موضع مخالفت قرار داد. مخالفتی که دیگر، صرفاً امری سیاسی نبود؛ بلکه گفتارهایی را شکل میداد که نوعی گسست رادیکال از گفتمان رسمی را آشکار میکرد.
این اتفاق ازیکسو، نوعی «پیروزی ارزشی» جریانهای منتقد محسوب میشود؛ چراکه نشان میدهد گفتمان غیررسمی تا درون سختترین نهادها و ریشهدارترین نیروهای ساخت سیاسی نفوذ کرده است و گفتمان و مبانی سیاسی-فکری بخش مهمی از حلقه اصلی نخبگان حاکم را متأثر ساخته است. اهمیت این «پیروزی ارزشی» زمانی قابلتوجهتر میشود که به یاد آوریم این تغییرات ارزشی و نگرشی درون ساختاری حادث شده است که طی بیش از چهار دهه با در اختیار داشتن همه امکانات و منابع مالی، رسانهای، تشکیلاتی، آموزشی و… تلاش کرده تا سبکهای متفاوت و غیررسمی زندگی، علم، فرهنگ، اندیشه و ارتباطات را به حاشیه براند و گفتمان رسمی را واجد موقعیتی هژمونیک (مسلط) سازد. حال آنکه نهفقط در سطح جامعه این امر محقق نشده است و همچنان نیروها و نهادهای جدیدی با منابع مالی و تشکیلاتی گسترده خلق میشوند که وعده تحقق این «آرزوی ایدئولوژیک» و این «جامعه آرمانی» را میدهند؛ بلکه، درون ساختار حاکم و میان بخش مهمی از نیروها و نخبگان حامی آن، موج تغییرات ارزشی و نگرشی بنیادین رخ داده است و موقعیت هژمونیک را به گفتمانهای رقیب و بدیلی چون لیبرالیسم و سکولاریسم واگذار کرده است.
این اتفاق و تعارض اما از سوی دیگر و از منظر واقعیات سخت قدرت، آسیبپذیری و ضربهپذیری جامعه و نیز نیروهای سیاسی منتقد گفتمان اقلیت حاکم را افزایش داده است. این مسئله ریشه در تضعیف موقعیت نیروها و شخصیتهایی در ساخت قدرت دارد که پیش از این بیآنکه الزاماً وجه مدنی و میانجی داشته باشند، به علت ارتباط و پایگاهی که در بدنه مدرن جامعه و یا نهادها و نیروهای سنتی و انقلابی داشتند، به نوعی نقش سخنگویی و نمایندگی بخشهایی از جامعه را ایفا میکردند و در عین حال، همچنان با عالیترین سطوح نظام سیاسی در ارتباط و تعامل بودند اما بروز تعارضات درونساختاری و تشدید آن بهویژه در دهه ۸۰، کارکرد و موقعیت دوگانه این نیروها را تضعیف کرد و بسیاری از آنان را به حاشیه راند و در عوض، بستر ارتقای نیروهای نوپدید را فراهم آورد.
در واقع، شکلگیری و پروبال گرفتن نیروها و جریانهایی که به «خالصساز» مشهور شدهاند، در بستر این تعارض درونساختاری ممکن شده است؛ چنانکه جبهه پایداری -به مثابه تشکیلات رسمی این جریان- از پس روی کار آمدن محمود احمدینژاد در سال۱۳۸۴ و بهویژه بحران سیاسی ۱۳۸۸ بود که سر برآورد و طی چند سال از نیرویی حاشیهای به نیروی محوری و غالب در ساخت سیاسی ارتقاء یافت؛ روندی که حتی با وجود دولت هشتساله میانهروها در دوران حسن روحانی نیز متوقف نشد و حتی، بهنوعی زمینه و بهانهای برای تقویت بیشتر این جریان به دست داد. تا آنجا که از آخرین سالهای ریاستجمهوری روحانی، شاهد تثبیت بیپرده و بیتعارف «خالصسازی» بهمثابه الگویی برای تحول ساخت سیاسی و روند اداره کشور از سوی این جریان هستیم و هرچه میگذرد، در بیان و اجرای این روند صریحتر و بیپرواتر و گستردهتر عمل میکنند.
بدینترتیب، تعارض و شکاف بین نخبگان حاکم، همچون چرخ نقالهای کار میکند که مدام ازیکسو طیفهای تجدیدنظرطلب را به حاشیه و بیرون قدرت منتقل میکند و ازسویدیگر، طیفهای رادیکالتری را برمیکشد و پروبال میدهد. شاید تصور شود چرخش این چرخ نقاله اگر سودی ندارد، ضرری هم ندارد؛ چراکه اگر نیروهایی که «مسئلهدار» شدهاند، دچار ریزش میشوند؛ در عوض، نیروهایی جدید را میرویاند و میداندار صحنه سیاست و قدرت میکند و چنانکه ادعا میشود، حاصل این چرخه مدام «خالصسازی» و «پاکسازی» ساخت قدرت خواهد بود.
درحالیکه از منظری انتقادی، اتفاقاً این چرخه، حاصلی جز «ناخالصسازی» نخواهد داشت؛ چراکه در عمل، نیروهای اصیل، ریشهدار و شناختهشده نظام سیاسی را به حاشیه و بیرون ساختار میفرستد و پایگاه اجتماعی نزدیک به آنان را نیز در مقام تعارض با ساختار قرار میدهد و در عوض، نیروهایی ناشناخته و فاقد پایگاه و تبار تاریخی مشخص در تحولات چهار دهه گذشته را برمیکشد که تنها وجه اصلح بودن آنان به بیرونراندهشدگان، ادعای آنان در وفاداری و پایداری است. نیروهایی که برخلاف طیف نخست، نه برآمده از مجموعه تحولات و کشاکشهای پیش و پس از انقلاب، که عموماً محصول زیست گلخانهای و منتفع از گرایشهای حامیپروری درون ساخت سیاسی هستند. با چنین نگاهی است که حتی اگر مدافع «خالصسازی» باشیم؛ جا دارد دعوی این نیروهای نوپدید و مدعی وفاداری را به دیده تردید بنگریم و خروجی نهایی کارشان را اتفاقاً، «ناخالصسازی» سیستم و فراهم کردن بستری برای نفوذ مخالفان کلیت آن، تلقی کنیم.
لینک کوتاه خبر:
http://jaryaneno.ir/?p=10244
«شاهلیر» در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفت
قیمت طلا امروز یکشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۳
نتایج نهایی آزمون استخدامی آموزش و پرورش اعلام شد+جزییات
نتایج نهایی کنکور چه زمانی اعلام می شود؟
مرگ استاد بزرگ شطرنج در حین مسابقه
پیش بینی طوفان گرد و خاک در ۱۲ استان/ احتمال سیلابی شدن شمال کشور
تخته گاز خودروهای وارداتی ۲۰۲۳ / انفجار قیمت النترا در یک ماه!
بایدن: از بین بردن حماس کار سختی است / شانس تمدید دوباره آتش بالاست
بازگشت همه به سوی تلگرام است!/با «همستر کامبت» پولدار میشویم؟
پزشکیان: من وعده بدون پشتوانه نمی دهم/به آزادی رسانه ها و شفافیت باور دارم
اختصاصی / چشم انداز اقتصاد ایران زیر سایه سیاست/ احتمال فعال شدن همه تحریمهای پیش از قرارداد ۲۰۱۵!
خانه تکانی در بنیاد مستضعفان/ فتاح به دنبال جذب نیروهای جبهه پایداری در ستاد اجرایی
جدیدترین نظرسنجی انتخاباتی؛ میزان مشارکت انتخابات ۴۵ درصد/ پزشکیان ۴۹.۵ درصد و سعید جلیلی ۴۳.۹ درصد
نقش ساداتینژاد، وزیر برکنار شده جهاد کشاورزی در پرونده های چای دبش و نهادههای دامی
خط و نشان فعال سیاسی اصولگرا برای اصلاحطلبان : اگر در انتخابات نباشید، حذف میشوید
افشاگری یک فعال اصولگرا درباره علت کنارهگیری نکردن جلیلی/ در جلسه مشهد چه گذشت؟!
پزشکیان رئیس جمهور شد/ فرصت دوباره ایران به اصلاح طلبان
هشدار جدی ایران به آمریکا درباره غزه
بازار سیاه فروش شیر خشک یارانهای راه افتاد/ دانه ای ۸۵ هزار تومان!
طعنه سنگین روزنامه جمهوری اسلامی به رئیسی و پرونده چای دبش: در کشوری که یک فسادبزرگ را “فسادنمایی” می نامید، میشود دم از عدالت زد؟
وزیر کشور شفاف کند که اگر اتفاقی مانند مرگ مهسا امینی تکرار شود، مسئولیتش با کیست؟ دولت به جای برخورد با زنان با فساد اقتصادی مبارزه کند
حذف سامانه یکپارچه و بازگشت لاتاری ثبتنام خودرو/ دارندگان پلاک فعال هم میتوانند شرکت کنند؟
فرمول تعیین اجارهبها تغییر کرد/بیشترین و کمترین سقف اجاره خانه مربوط به کدام استانها است؟
ایرانیها به این اتباع خارجی نباید خدمات دهند
هزینه وحشتناک سفر ایرانیان به آمریکا در ۱۴۰۳ / نفری ۳ میلیارد تومان!
بازار داغ اجاره ویلا در چهارشنبهسوری / قیمتها به ۷ میلیون و نیم هم میرسد!
دولت با افزایش قیمت اینترنت چقدر به جیب میزند؟
عضو خبرگان: در کمیسیونهای خبرگان در مورد قائم مقام رهبری دارند کار میکنند
انتقال موسسه نور به بانک ملی دستوری بود
ماجرای واردات روغنهای آلوده چیست؟ / تخلف محرز سازمان غذا و دارو +سند
پیکرهای همه سرنشینان بالگرد سوخته اند / آل هاشم یک ساعت بعد از سقوط زنده بود
تتلو با قید وثیقه آزاد میشود؟
یک سوم کارمندان تهران فردا دورکارند
از مدارک فساد پسران معاون اول سابق قوه قضائیه رونمایی شد/ متهم: پولهایی که گرفتم هدیه و هبه بودند نه رشوه!
نقشههای پوتین برای روسیه و جهان/ برنامههای ویژه روسیه برای اوکراین در ۲۰۲۴؟
۱۵ میلیارد یورو مازاد درآمد ارزی دولت چه شد؟
کانادا یک مقام سابق ایرانی را اخراج میکند
افشاگری فلاحت پیشه از پشت پرده نپیوستن به FATF/کاسبان تحریم، بخاطر سودکلان تحریمها، پروژه فیلترینگ را کلید زدند
ملی پوش فوتبال بانوان ایران جان باخت/ دونفر مصدود شدند
طعنه سنگین مهاجری به درک سعید جلیلی از مملکت داری با هشتگ «دولت زنبیل»
واکنش رئیس سازمان اوقاف به سخنان محمود کریمی
کار به معاوضه اکانت همستر با مازراتی و پورشه رسید!
آمار بالای خودکشی در ۸ شهر تهران/حاشیه نشینها پیشتازند
نرخ بیکاری به هفت درصد رسید
عامل آتش سوزی بیمارستان گاندی مشخص شد
ادعای یاسر جبرائیلی: کار به من سپرده شود دلار را زیر ۲۰ هزار تومان میآورم!+فیلم
افزایش عجیب قیمت رهن و اجاره اتاقهای ریزمتراژ/ زیرپله ۸ متری، ۱۰۰ میلیون تومان+جدول
سه برابر تمام اقیانوسها، آب زیر زمین است!
کردستان رکورددار کمترین مشارکت در انتخابات ۸ تیر
رهبر انقلاب: رای ندادن هیچ دستاورد و فایدهای ندارد و مشکلی از کشور را حل نمیکند
ساندرو دست دوم ۹۰۰ میلیون تومان شد! + جدول قیمت
دختران دستفروش در تهران/ دخترانی که بساط میچینند و چشم به آینده دارند+فیلم
همایون اسعدیان: نمیدانم چرا وزیر ارشاد دوست دارد هر هفته حرف بزند/ میگوید طی یک ماه یک میلیون نفر برای کنسرت به ایران آمدند؛ ایشان ریاضی نمیداند؟
پیدا شدن گاوصندوقی حاوی ۱۰۰ هزار دلار در دریاچه توسط زوج گنجیاب (فیلم)
فروش فوقالعاده تارا آغاز شد + جزییات
بمباران سنگین مقر الحشد الشعبی در عراق توسط اسرائیل
پیشبینی قیمت مسکن در سال ۱۴۰۳/ میانگین قیمت هر متر خانه در تهران ۷۷ میلیون تومان
واکنش وزارت علوم به اظهارات مشاور پزشکیان در برنامه تلویزیونی + عکس
چند درصد پزشکان زیرمیزی میگیرند؟
صادق بوقی تا کنگره آمریکا هم رفت!/عکس
بیانات مهم رهبر انقلاب درباره مرحله دوم انتخابات/در مرحله اول انتخابات مشارکت مردم کمتر از آن مقداری بود که توقع داشتیم(فیلم)
مشاهده نادر «شبح جنگل» در حال شکار در روز(فیلم)
انفجار خط انتقال گاز با اقدامی خرابکارانه +جزئیات
تعرض ۴ مرد افغان به یک نوجوان ۱۶ ساله ایرانی+ فیلم
راز پیروزی مرد شماره یک شطرنج ایران از سوپراستاد بزرگ روسی با خوردن بستنی!
راه اندازی بورس جدید در ایران
تصویر روز:
قیاس خندهدار چهره پزشکیان با فوقستاره هالیوود(عکس)
«شاهلیر» در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفت
قیمت طلا امروز یکشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۳
نتایج نهایی آزمون استخدامی آموزش و پرورش اعلام شد+جزییات
نتایج نهایی کنکور چه زمانی اعلام می شود؟
مرگ استاد بزرگ شطرنج در حین مسابقه
پیش بینی طوفان گرد و خاک در ۱۲ استان/ احتمال سیلابی شدن شمال کشور