به گزارش جریان نو، در سال های اخیر، موضوع انرژی سبز و جایگزینی منابع سوخت فسیلی با انرژیهای تجدیدپذیر به موضوع اصلی در حوزه انرژی تبدیل شده است. برخی عقیده دارند که استفاده از انرژی سبز به نفع سیاره زمین و مردم بوده و میتواند با هزینه کمتری منابع مورد نیاز برای صنعت و زندگی را به وجود بیاورد. با این حال این نظر منتقدانی دارد.
رونالد استاین (Ronald Stein) نویسنده، مقاله نویس، مهندس و مشاور سیاست انرژی موسسه هارتلند (Heartland Institute) است. او نویسنده کتاب بهره برداری از انرژی پاک (Clean Energy Exploitations) است که نامزد جایزه پولیتزر ۲۰۲۱ شد.
این اقتصاددان آمریکایی استدلال میکند که توربینهای بادی و پنلهای خورشیدی نمیتوانند چیزی برای بشریت بسازند، در حالی که سوختهای فسیلی همه چیز را برای ۸ میلیارد نفر روی این سیاره تولید میکنند و نوع نگرش کنونی به موضوع انرژیهای پاک اشتباه است. وی در گفتگو با اقتصادآنلاین، در مورد وضعیت انرژی سبز و برداشتهای اشتباه از تاثیرگذاری آن صحبت کرد که در ادامه میآید.
در سالهای اخیر، سیاست دولتهای اروپا و ایالات متحده تسریع به سمت انرژی سبز و منابع انرژی جایگزین است. به نظر شما بزرگترین دلیل استفاده از انرژی سبز چیست؟
بزرگترین دلیل استفاده از انرژی سبز، استفاده نادرست و درک نادرست از کلمه انرژی است. سیاستگذاران مسائل مرتبط با انرژی معتقدند «انرژی» باد و خورشید میتوانند جایگزین سوختهای فسیلی شوند، اما توربینهای بادی و پنلهای خورشیدی فقط میتوانند جریان برق را به صورت متناوب تولید کنند، زیرا نمیتوانند هیچ محصولی برای جامعه بسازند.
یکی از بخش هایی که در سال های اخیر به شدت به سمت کربن زدایی حرکت کرده است، صنعت خودروسازی است. با این حال برخی معتقدند استفاده از خودروهای برقی به دلیل برخی محدودیتهای تکنولوژیک نمیتواند در دنیا فراگیر شود. نطر شما چیست؟
در مورد این سوال من به این موضوع اشاره میکنم که باید گفت، چالشهای اخلاقی بیشتر از چالشهای تکنولوژیکی برای مقدار محدود مواد معدنی و فلزات عجیب و غریب در سیاره زمین برای جنبش برق “سبز” وجود خواهد داشت و این جنبش برق سبز با مشکلات بسیاری روبه رو خواهد شد.
یک مثال نوع نگاه چین و آمریکا به این موضوع است. چین برای گذار به یک انقلاب «سبز» با تکیه بر برق تولید شده از منابع تجدیدپذیر حرکت کرده است. این درحالی است سیاستهای وسایل نقلیه بادی، خورشیدی و الکتریکی آمریکا، به طور فزایندهای به مواد معدنی و فلزات خاکی کمیاب وابسته است. این مواد معدنی و فلزات کمیاب برای ساخت باتریهایی که قادر به تولید انرژی برای خودروها هستند، به کار میروند. در این شرایط قانونگذاران سکوت کرده و سیاستگذاران بوروکراتیک به راحتی آن را میپذیرند و تشویق میکنند!
چین ۸۰ درصد از انحصار عرضه جهانی مواد معدنی و فلزات خاکی کمیاب را در اختیار دارد و کنگو در آفریقا ۹۰ درصد منبع کبالت را در اختیار دارد. مثلث لیتیوم که بخشهایی از آرژانتین، بولیوی و شیلی را تشکیل میدهد، بیش از ۵۰ درصد از عرضه لیتیوم جهان را در اختیار دارد.
این اجزایی که برای یک باتری خودروی برقی به کار میرود شامل حدود ۲۵ تا ۲۸ درصد از کل باتری را تشکیل میدهند. ترکیه بیشترین ذخایر گرافیت را دارد و پس از آن برزیل و چین قرار دارند. این سه کشور مجموعاً ۶۶ درصد از ذخایر تخمینی گرافیت جهان را تشکیل می دهند.
چشم انداز حافظان محیط زیست فقط نسبت به کشورهای ثروتمندتر روی این کره خاکی است که میتوانند هزینههای مقررات مربوط به حمل و نقل زیست محیطی از طریق باتریهای بزرگ تامین کنند. این دیدگاهی یکطرفه، ریاکارانه و غیراخلاقی است.
به نظر شما اگر به استفاده از منابع انرژی مانند نفت و گاز طبیعی ادامه دهیم، چه خطراتی ممکن است جامعه بشری را تهدید کند؟
من عقیده دارم خلاف این موضوع درست است! توقف استفاده از سوختهای فسیلی تهدیدی بزرگ برای ۸ میلیارد نفر در این سیاره خواهد بود.
از بین بردن استفاده از نفت خام در جهان، ۲۰۰۰۰ هواپیمای تجاری و بیش از ۵۰۰۰۰ هواپیمای نظامی در جهان را زمین گیر کرده و طناب ۵۰۰۰۰ کشتی تجاری را در اسکله میبندد و برنامههای نظامی و فضایی را متوقف میکند! بدون طرح پشتیبان برای جایگزینی نفت خام، ۸ میلیارد نفر در این سیاره بدون جت، کشتیهای تجاری و برنامههای فضایی با بزرگترین تهدید برای بشریت مواجه خواهند شد.
معدود کشورهای ثروتمند ایالات متحده آمریکا، آلمان، بریتانیا و استرالیا که حدود ۶ درصد از جمعیت جهان را تشکیل میدهند (۵۱۵ میلیون در مقابل ۸ میلیارد) تغییرات اجتماعی را برای دستیابی به انتشار خالص صفر الزامی میکنند. آن کشورهای توسعه یافته راه زیادی را از جامعه انتشار کربن صفر که قبل از دهه ۱۸۰۰ وجود داشت، طی کردهاند:
- قبل از دهه ۱۸۰۰ هیچ نیروگاه زغال سنگی وجود نداشت. قبل از دهه ۱۸۰۰ هیچ نیروگاهی با گاز طبیعی وجود نداشت. قبل از دهه ۱۸۰۰ هیچ نیروگاه هستهای وجود نداشت. هیچ چیزی برای گرمایش، سرمایش یا آبیاری برای محصولات کشاورزی برای جلوگیری از تلفات ناشی از تغییر آب و هوا وجود نداشت.
- هیچ لاستیک یا آسفالتی برای پشتیبانی از زیرساختهای حمل و نقل وجود نداشت. امید به زندگی کوتاه بود، زیرا طول عمر قبل از دهه ۱۸۰۰ به حدود ۴۰ سال میرسید. مردم قبل از دهه ۱۸۰۰ به ندرت بیش از ۱۰۰ مایل (۱۶۰ کیلومتر) از محل تولد خود سفر میکردند.
- قبل از دهه ۱۸۰۰ هیچ صنعت پزشکی وجود نداشت. قبل از دهه ۱۸۰۰ هیچ چیز الکترونیکی وجود نداشت. قبل از دهه ۱۸۰۰ هیچ زیرساخت حمل و نقلی وجود نداشت. قبل از دهه ۱۸۰۰ هواپیما نبود و بنابراین هیچ فرودگاهی هم وجود نداشت. قبل از دهه ۱۸۰۰، به جز کشتیهای بادبانی، نه کشتی تفریحی و نه کشتی تجاری وجود داشت. قبل از دهه ۱۸۰۰ هیچ کشتی یا هواپیمای نظامی وجود نداشت.
به نظر شما کشورهای کمتر توسعه یافته چگونه میتوانند به سمت استفاده و ترویج انرژی سبز بروند و آیا اصلا این کار امکان پذیر است؟
امروزه حداقل ۸۰ درصد بشریت یا بیش از شش میلیارد در این جهان با کمتر از ۱۰ دلار در روز زندگی میکنند و میلیاردها نفر با دسترسی اندک یا بدون دسترسی به برق زندگی میکنند.
با نگاهی فراتر از معدود کشورهای ثروتمندی که سیاستهای زیست محیطی را برای ۹۴ درصد دیگر از جمعیت ۸ میلیاردی جهان تعیین میکنند، تقریباً نیمی از جهان با کمتر از ۵.۵۰ دلار در روز زندگی میکنند، در حالی که میلیاردها نفر از همان افراد هنوز برای برآوردن نیازهای اولیه تلاش میکنند. به دلیل همین اختلافات آشکار، آنها ممکن است هرگز نتوانند از سبک زندگی مادی گرایان کشورهای ثروتمندتر لذت ببرند.
در آینده شاهد چه تغییراتی در بخش انرژی سبز خواهیم بود؟
با توجه به اینکه جوامع و اقتصادهای جهانی برای پشتیبانی از بیمارستانها، فرودگاهها، مراکز داده، رایانهها و ارتباطات به منابع برق مستمر و بدون وقفه وابسته هستند، موضوع «الکتریسیته سبز» همچنان با شکست مواجه خواهد شد زیرا باد و خورشید تنها میتوانند در شرایط آب و هوایی ایده آل برق تولید کنند.
در طول ۲۰۰ سال گذشته، جهان از ۱ تا ۸ میلیارد نفر جمعیت داشته است. ما آموختیم که داشتن نفت خام عملاً بیفایده است، مگر اینکه در پالایشگاه ها به مشتقات نفتی تبدیل شود که اساس بیش از ۶۰۰۰ محصول در زندگی روزمره ما باشد. قبل از دهه ۱۸۰۰ این امکانات امروز وجود نداشت.
بدون نفت خام، برقی وجود نخواهد داشت! تولید برق امروز از آب، زغال سنگ، گاز طبیعی، هسته ای، بادی و خورشیدی همه بر اساس محصولات، اجزا و تجهیزاتی است که از مشتقات نفتی تولید شده از نفت خام ساخته میشود.
با پیشرفت فناوریها برای تولید و استفاده کمتر از کربن، نیازهای بیشتری برای مواد معدنی حیاتی مانند مس، لیتیوم، نیکل، کبالت و عناصر خاکی کمیاب وجود خواهد داشت که اجزای ضروری در بسیاری از فناوریهای برقی در حال رشد امروزی مانند توربینهای بادی، شبکههای برق و تبدیل آن به انرژی برای وسایل نقلیه الکتریکی هستند.
با افزایش سرعت انتقال برق، تقاضا برای این مواد معدنی به سرعت در حال رشد است. همه آن مواد معدنی و فلزات عجیب و غریب فقط برق تولید میکنند، زیرا نمیتوانند هیچ محصولی را در اقتصاد امروز بسازند.
اکثر مقامات دولتی و سیاستگذاران نمی دانند که تمام برق پس از کشف نفت و با لامپ ساخته شده از نفت شروع شد. تمام تولیدات برق از آب، زغال سنگ، گاز طبیعی، هستهای، بادی و خورشیدی بر اساس محصولات، اجزا و تجهیزاتی هستند که با محصولات ساخته شده از مشتقات نفتی تولید شده از نفت خام ساخته شدهاند. بنابراین انسان همچنان به نفت و سوختهای فسیلی وابسته میماند.