آقای جلیلی، شما که به وضوح در انتخابات شکست خوردهاید، چرا خود را در جایگاهی میبینید که در امور مجلس و دولت دخالت کنید؟ مردم و نخبگان کشور به وضوح نشان دادهاند که علاقهای به تشکیل دولت در سایه ندارند. انتظار میرود که افرادی با مسئولیتهای مشخص و قانونی در امور کشور دخالت کنند، نه کسانی که خود را بهعنوان ناظر معرفی میکنند بدون اینکه دارای هرگونه منصب رسمی باشند.
به گزارش جریان نو، سهراب مرادی، فعال سیاسی نوشت: در روزهای اخیر، سعید جلیلی، یکی از چهرههای سیاسی شناختهشده که در انتخاباتهای گذشته شکستهای متوالی را تجربه کرده و هیچ نقش و مسئولیتی در دولت و مجلس ندارد، با انتشار توئیتی از جلسه بررسی برنامههای وزرای پیشنهادی دولت چهاردهم به مجلس خبر داد. این اقدام او نه تنها واکنشهای مختلفی را در فضای مجازی برانگیخت، بلکه سوالات مهمی را در ذهن افکار عمومی ایجاد کرد.
سعید جلیلی، که در انتخابات ریاستجمهوری سالهای ۱۴۰۳و۱۴۰۰با ناکامی مواجه شد، به عنوان یکی از چهرههای اصولگرا و پایداری شناخته میشود. او به دلیل عدم موفقیت در جلب آرای عمومی، به تدریج از صحنه سیاسی فاصله گرفته و اکنون به عنوان یک چهره حاشیهای شناخته میشود. این در حالی است که او به تازگی با انتشار توئیتی به نوعی خود را در جایگاه مشاور و ناظر بر عملکرد دولت و مجلس قرار داده است.
آقای جلیلی، شما که به وضوح در انتخابات شکست خوردهاید، چرا خود را در جایگاهی میبینید که در امور مجلس و دولت دخالت کنید؟ مردم و نخبگان کشور به وضوح نشان دادهاند که علاقهای به تشکیل دولت در سایه ندارند. انتظار میرود که افرادی با مسئولیتهای مشخص و قانونی در امور کشور دخالت کنند، نه کسانی که خود را بهعنوان ناظر معرفی میکنند بدون اینکه دارای هرگونه منصب رسمی باشند.
بنابر توئیت جلیلی، در جلسهای که به بررسی برنامههای وزرای پیشنهادی دولت سیزدهم اختصاص داشت، جلیلی بدون داشتن هیچگونه جایگاه رسمی، به اظهار نظر پرداخت. این سؤال مطرح میشود که بر اساس کدام قانون و کدام مسئولیت، شما خود را ذیحق میدانید که در این امور دخالت کنید؟ آیا این نوع رفتار نشاندهنده عدم احترام به نهادهای قانونی کشور نیست؟
سوال این است که اگر حزب یا گروهی دارید، بهتر است به نمایندگی از آن حزب و به عنوان یک فعال سیاسی نظرات خود را بیان کنید. اما در غیر این صورت، چرا با وجود شکستهای انتخاباتی مکرر، خود را مجاز به دخالت در امور میدانید؟ مردم و افکار عمومی این نوع رفتار را نمیپذیرند و انتظار دارند که افرادی با مسئولیتهای واقعی و قانونی در تصمیمگیریها مشارکت داشته باشند.
این نوع دخالتها نه تنها بر اعتبار سیاسی فرد تأثیر منفی میگذارد، بلکه موجب نارضایتی عمومی نیز خواهد شد. جامعه به وضوح به دنبال شفافیت و صداقت در سیاست است و هرگونه تلاش برای ایجاد حواشی بیمورد میتواند به بیاعتمادی بیشتر نسبت به نظام سیاسی منجر شود.
مردم انتظار دارند که افرادی که در عرصه سیاست فعالیت میکنند، به نقش و مسئولیتهای خود پایبند باشند و از ایجاد حواشی بیمورد اجتناب کنند. ایجاد حواشی نه تنها اعتبار آنها را زیر سؤال میبرد، بلکه موجب سردرگمی مردم و کاهش اعتماد عمومی نیز خواهد شد. سیاستمداران باید به یاد داشته باشند که وظیفه اصلی آنها خدمت به مردم و ارتقای کیفیت زندگی شهروندان است و نه ایجاد تنشهای بیمورد.
در شرایط کنونی کشور، نیاز به وحدت و همدلی بیش از هر زمان دیگری احساس میشود و امید است که همه فعالان سیاسی با رویکردی سازنده و مثبت به حل مشکلات کشور بپردازند نه اینکه با فرافکنی حب و بغض های جناحی اوضاع را به نفع خود متشنج کنند.
۴ نظر
شما همه مردم نیستید
به مخالفین خود احترام بگذارید
دولتی که شما قبول ندارید ۱۴ ملیون رای دارد
فعلا به جلی فرافکنی به کار مردم برسید
شما همه مردم نیستید
به مخالفین خود احترام بگذارید
دولتی که شما قبول ندارید ۱۴ ملیون رای دارد
فعلا به جای فرافکنی به کار مردم برسید
به نظر من اگر ناظر باشد خوب است لااقل جلوی خراب کاری دولتها را میگیرد مشکل این است اینطور نیست اگر ناظر در سایه بود جلوی خرابکاری دولت روحانی را میگرفت وگر خودشان نمی گویند دولت روحانی خرابکاری کرد این اقا ناظر نیست
ناظر بودن ،منتقد بودن حق هر فرد ایرانی است و هم ایشان . ایده داشتن و طرح و نقشه و راه و روش برای بهتر اداره کردن کشور که خیلی عالی است . اما نکته این جاست که اگر من طرح و نقشه ی راه روشی را در دولت سایه به دولت قانونی تحمیل کردم و اوضاع بهتر نشد بلکه بدتر از قبل هم شد و سبب زیان و خسران مردم شد . آسیب جدی به اعتبار کشور و آینده کشور وارد شد؛ آیا من مسئولیت این زیان وارده مردم و کشورم را مپذیرم ؟ آیا قانوتی برای باز خواست من و مسئولیت پذیر کرن من وجود دارد؟ چرا ایشان در فکر دولت سایه باشد . اگر واقعا به درستی افکارش در دولت سایه باور دارد به جای دولت در سایه دولت خورشید تشکیل دهد تا مردم از نور و وضوحش استفاده کنند ! مثلا دولت در سایه ایشان در دولت ۱۳ ام چه خدماتی به مردم ارایه کرده بود که مردم ببینند و ایشان را برگزینند؟ چرا با آن همه ادعا در دولت سایه ایشان مورد اقبال عمومی قرار نگرفت ؟ چرا حضورش در دور دوم سبب ترس از رییس جمهور شدن قهر کنندگان با انتخابات شد و به رقیب اشان رجوع کردند تا ایشان را در قامت ریاست جمهوری نبینند؟ راه کار در پیش روی جلیلی و طرفدارانش اکنون تشکیل یک حزب قانونی و تشریح افکار و ایده هایشان به مردم است و مجاب نمودن مردم که اندیشه و ایده هایشان مفید و سازنده آینده کشور است و در انتخابات آینده اگر مردم آن ها را برگزیدند نیاز به تشکیل دولت سایه نیست دولت خورشید در دستاشان و بنا بر ضرب المثل معروف ” گر تو بهتر میزنی ! بستان بزن ” کشور را آن طوری که می خواهند و مردم انتخاب کرده اند اداره کنند. اما توجه داشته باشند برگزیده ی مردم باشند چون خرد جمعی هیچگاه اشتباه نمی کند ! حتی انتخاب پزشکیان هم با توجه عدم شرکت فعال و مشتاقانه ی مردم یک دولت مردمی قوی نیست چه برسد به دولت نخواسته در سایه جلیلی!