جستجو
Close this search box.

بهمن مقصودلو، منتقد و پژوهشگر سینما: خاطرات سه دیدار متفاوت که با سعید راد داشتم

بهمن مقصودلو، منتقد و پژوهشگر سینما درباره خاطرات سه دیدار متفاوت خود با سعید راد در نیویورک تورنتو و تهران....

مقصودلو

بهمن مقصودلو، منتقد و پژوهشگر سینما درباره خاطرات سه دیدار متفاوت خود با سعید راد در نیویورک تورنتو و تهران نوشت.
به گزارش جریان نو؛ بهمن مقصودلو، منتقد و پژوهشگر سینما نوشت: سعید راد (احمد حق‌پرست‌راد)، بازیگر خوش‌چهره سینمای ایران، متولد تهران، روز اول مردادماه در آستانه ۸۰ سالگی در تهران درگذشت. موج نو سینمای ایران در اواخر دهه ۴۰ آغاز شد و در اوایل دهه ۵۰ شکل گرفت. فیلمسازان موج نو با داستان‌های رئالیستی، غیرقراردادی همراه با تکنیک متمایز و نوآوری در ساختار تلاش کردند سنت را پشت سر گذارند و به شناسایی دنیای مدرن یا مدرنیسم بپردازند.

گروه اول چون بهرام بیضایی، زن را محور فیلم‌هایش قرار داد. سهراب شهیدثالث و پرویز کیمیاوی، از مردم عادی کوچه و خیابان استفاده کردند. داریوش مهرجویی از بازیگران تئاتر بهره برد و ناصر تقوایی در اولین فیلمش «آرامش در حضور دیگران» (۱۳۶۹)، از بازیگران تئاتر و هنرمندان استفاده کرد.

امّا سناریوی چند نفر باقیمانده‌ای که فیلم اول‌شان را می‌ساختند، احتیاج به یک چهره جدیدی داشت که بتواند فیلم را پرواز دهد، چه نقش قهرمان و چه ضدقهرمان یا ترکیبی از آن دوره در اواخر دهه۴۰.

سه ستاره تثبیت‌‌شده سینمای تجاری حاکم؛ ناصر ملک‌‌مطبیعی، محمدعلی فردین و بهروز وثوقی، اولی با فیلم «ولگرد» (۱۳۲۳)، دومی با «گنج قارون» (۱۳۴۵) و سومی با «قیصر» (۱۳۴۸) قهرمانان بی‌چون‌وچرای سینمای تجاری ایران و مردم بودند. اما فیلمسازان موج نو گروه دوم که کمتر شناخته‌شده بودند در جست‌وجوی چهره‌ای تازه ولی توانمند و با استعداد ذاتی و غریزی، سعید راد را کشف کردند.

سعید راد جوانی ۲۶ ساله، چهارشانه با قدی بلند، خوش‌تیپ و خوش‌هیکل، با چشمانی سبز، ورزشکار و قهرمان بولینگ و بیلیارد که عاشق بازیگری بود، نظر امیر نادری را جلب کرد. امیر نادری هم از کودکی عاشق سینما بود، بیشتر زمان کودکی را با دیدن انواع فیلم‌های هالیوودی در سینما گذرانده بود و تازه مدتی بود عکاس متبحر سینمایی شده بود. او از پشت‌صحنه و سرصحنه فیلم‌های سینمایی عکس‌های متعددی می‌گرفت که بهترین‌شان برای تبلیغ راهی مطبوعات یا در ویترین سینماها به‌هنگام نمایش فیلم جا می‌گرفت. در این برهه از زمان نادری مصمم به ساختن اولین فیلم سینمایی‌اش بود ولی سرمایه‌ای نداشت.

سعید راد هم عاشق بازیگری بود و اولین تجربه را هم با ایفای نقشی کوتاه در فیلم «فاتحین صحرا» (محمد زرین‌دست، ۱۳۵۰) کسب کرده بود. امیرنادری هم محور و بازیگر اصلی اولین فیلمش «خداحافظ رفیق» (۱۳۵۰) را یافته بود. سعید راد بدون دستمزد و حتی کمک مالی، نقش اول را گرفت و جلال بازیگر تجاری سینمایی ایران هم با فروش ماشین و گذاشتن آن در تولید فیلم و زکریا هاشمی، دو بازیگر اصلی دیگر فیلم شدند و بالاخره فیلم با کمک‌های دیگران با مشقت و زحمت فراوان نادری، با حداقل سرمایه مالی پایان یافت.

فیلم برداشتی بود از فیلم پلیسی «ریفی‌فی» (ژول داسن، ۱۹۵۵) با بازیگری رابرت حسین که موضوعش سرقت یک جواهرفروشی بود. فیلمی خوش‌ساخت که جایزه بهترین کارگردانی را در جشنواره کن همان سال دریافت کرده بود. داسن هم با زحمت بسیار با ۲۰۰هزار دلار بودجه «ریفی فی» را ساخته بود.

فیلم «خداحافظ رفیق» در آبان‌ماه ۱۳۵۰ در تهران نمایش داده شد، نظر منتقدان و علاقمندان به سینمای متفاوت را به‌شدت جلب کرد و بلافاصله سعید راد ستاره شد و تقاضای بازی در چند فیلم دیگر را دریافت کرد.

سعید راد در همان سال بازیگر فیلمسازان موج نو دیگری شد که فیلم اول‌شان را می‌ساختند. ناصر تقوایی کارگردان برجسته سینمای ایران، در فیلم دومش سعید را در نقش صادق کرده (۱۳۵۱) یک شخصیت تاریخی معاصر به کار گرفت. کامران شیردل، مستندسازی فرهیخته دیگری بود که پس از چند مستند فیلم «صبح روز چهارم» (۱۳۵۱) را با برداشتی از فیلم «از‌نفس‌افتاده» (ژان لوک گدار، ۱۹۶۱)، سعید راد را در نقش یک ضدقهرمان قرار داد.

امیر نادری که در فیلم اولش تجربه موفقی با سعید راد داشت، در فیلم دومش «تنگنا» (۱۳۵۲) هم یک ضدقهرمان خیابانی ساخت که در تاریخ سینمای ایران برای همیشه یک اثر ماندنی و قابل تحسین شد. سعید راد با چند فیلم در عرض یک‌سال از گمنامی به یکی از ستون‌های بازیگری سینمای ایران تبدیل شد و موج تقاضای بازیگری از طرف سینمای متفاوت و تجاری به سوی او سرازیر گشت.

محمد صفار (م. صفار)، نویسنده پاورقی مطبوعات فیلم متفاوت «خورشید در مرداب» (۱۳۵۲)، شاپور قریب با فیلم «خروس» (۱۳۵۲) و خسرو پرویزی با فیلم «مردی در طوفان» (۱۳۵۲) از آن جمله‌اند.

سعید راد پس از بازیگری در بیش از ۲۰ فیلم سینمایی در آستانه انقلاب در فیلم «سفر سنگ» از مسعود کیمیایی (۱۳۵۶) بازی کرد. فیلم برداشت مستقیمی از فیلم «غرور و شهوت» (استنلی کرامر، ۱۹۵۷) با شرکت فرانک سیناترا، سوفیا لورن و کری گرانت بود.

پس از انقلاب همه‌چیز تغییر کرد. اما سعید راد در فیلم‌های «خط قرمز» (مسعود کیمیایی، ۱۳۶۱) و فیلم «برزخی‌ها» (ایرج قادری، ۱۳۶۱) ظاهر شد. «برزخی‌ها» با فیلمبرداری ارزنده مازیار پرتو و بازیگری فردین، ناصر ملک‌مطیعی و سعید راد، هشت‌میلیون تومان فروش کرد و بسیار از نظر تجاری موفق بود.

سعید راد پس از بازی در فیلم موفق «عقاب‌ها» (ساموئل خاچیکیان، ۱۳۶۳)، همراه با بسیاری دیگر از بازیکنان زن و فردین و ملک‌مطیعی بی‌جهت و غیرعادلانه ممنوع‌الکار شدند. سعید راد با همسرش نوش‌آفرین پس از سفر به پاکستان و هندوستان بالاخره در تورنتو (کانادا) و لس‌آنجلس مجبور به زندگی شدند، اما زندگی آن نبود که باید می‌بود.

سعید راد پس از ۱۵سال زندگی در تبعید اجباری یا خودخواسته در ۱۳۷۸ به ایران بازگشت و پس از چهار سال توانست در فیلم «دوئل» (احمدرضا درویش، ۱۳۸۲) بازی کند. پس از آن در چند فیلم سینمایی و چند سریال تلویزیونی و خانگی بازی داشت.

بهمن مقصودلو، منتقد و پژوهشگر سینما: خاطرات سه دیدار متفاوت که با سعید راد داشتم

دیدارها

۱- نیویورک ۱۳۵۶: اولین‌بار سعید را در دوران بازیگری‌اش در فیلم «ساخت ایران»، سومین فیلم نادری با او، در پاییز سال ۱۳۵۶ دیدم. او در آپارتمانی که در کوچه ۵۰ بین خیابان‌های دوم و سوم منهتن اجاره کرده بودند، زندگی می‌کرد. ملاقات‌های ما آنجا در رستورانی که نزدیک منزلش در گوشه خیابان دوم و کوچه ۵۰ قرار داشت صورت می‌گرفت. این دیدارها بسیار دوستانه و خوشایند بود. گاهی امیر نادری هم حضور داشت.

۲- تورنتو ۱۳۷۱/۱۹۹۲: ملاقات دوم در اواخر ماه جولای ۱۹۹۲ که برای گفتاری درباره سینمای ایران به دانشگاه تورنتو دعوت شده بودم صورت گرفت. روز جمعه بعدازظهر با هواپیما به تورنتو رسیدم و به هتل رفتم. سعید عزیز به من زنگ زد که نوش‌آفرین قرمه‌سبزی خوبی درست کرده و دعوتم کرد. غروب آمد و من را به منزلش برد و پذیرایی مفصلی کردند. در حال شام‌خوردن بودیم که تلفن زنگ زد و فریدون فرخزاد بود. سعید به من گفته بود که به فرخزاد، برنامه من در دانشگاه را گفته بود و او قول داده بود از کلن بیاید.

سعید پس از احوالپرسی گوشی را به من داد. فریدون عزیز گفت، من قصد آمدن داشتم برای یکی، دو هفته اما بلیط ارزان پیدا نکردم و عذرخواهی و خداحافظی کرد.

هفته بعد من در پاریس بودم، روز چهارشنبه بود که با جمشید چالنگی در کافه رز در مونپارناس قرار داشتیم. ساعت شش آمد و تا در کنارم نشست، گفت همین یک‌ساعت پیش خبر رسید که فریدون را در کلن کشته‌اند. به‌شدت شوکه شدم و ناگهان با خودم گفتم، کاش بلیط ارزان گیرش آمده بود!

۳- تهران ۱۳۸۱/۲۰۰۲: ۱۰ سال بعد در ماه جولای ۲۰۰۲ برای فیلمبرداری و گفت‌وگو با دست‌اندرکاران سینمای ایران برای ساختن تاریخ سینمای ایران قبل از انقلاب، به تهران رفتم. تلفنی از او خواستم در این گفت‌وگوها شرکت کند.

سعید نازنین با چهره‌ای خندان به منزل پدری آمد و جلوی دوربین نشست و با خوشرویی به سؤالاتم پاسخ داد. امیدوارم از آن در قسمت پنجم تاریخ سینما که در دست ادیت است، استفاده کنم.

سعید راد بازیگری سختکوش، خوش‌اخلاق، غریزی، با استعداد فراوان و هوش سرشارش بدون هیچ‌گونه تحصیلات تئاتری/ سینمایی یا بازیگری، جلو دوربین فیلمسازان قابل موج نو ظاهر شد و به‌‌سرعت ستاره گشت.

شاید تنها نقطه ضعف او مانند ناصر ملک‌مطبیعی، تُن صدایش بود. سعید راد درمجموع بازیگر بیش از ۴۰ فیلم سینمایی بود که تعداد معدودی از آن‌ها جزو بهترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران است.

لینک کوتاه خبر:

http://jaryaneno.ir/?p=45575

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • تازه ها
  • داغ ترین ها
www.novin.com

تصویر روز:

دیدنی ها

لینک‌های مفید