علی نصری حقوقدان و فعال اقتصادی در یادداشتی اختصاصی برای جریان نو نوشت:
چندی قبل در اخبار زرد شنیدیم که حجم زیاد انبه موجود در کشور در راستای تهاتر آن با نفت بوده ! این اخبار با توجه به سبقه مبادله نفت با چای سریلانکا نمیتواند خیلی عجیب و دور از ذهن بنظر رسد .
با نگاهی به وضعیت تقابل مدیران و مسئولین اجرایی در مواجهه با تحریم های ظالمانه علیه کشورمان به این نکته میرسیم که در جنگ اقتصادی و مقاومت اقتصادی ، کشور علاوه بر سربازان نبرد میدانی (رایزنان بازرگانی و بخش خصوصی اقتصاد و …) نیازمند ژنرال هاى میدان دیده در عرصه تصمیم سازی دارد و نه سرجوخه های ناکار آمد که اگر نحوه مدیریت و نتایج تصمیماتشان را بدون در نظر گرفتن زمان و مکان ارزیابی کنیم بی شباهت به تصمیمات شاهزادگان بی کفایت قجری که مملکت ( از مدیریتش تا منابع و….) را دو دستی تقدیم روس و بریتانیا میکردند نیست !
بالفرض اگر در تاریخ میخواندیم که در دوره قاجار ، فلان شاهزاده و امیر فلان ولایت به پاکستان نفت ( با فرض کشف و استخراجش در آن دوره ) داده و در عوض انبه گرفته یا با افغانستان نفت را در ازای چلغوز تهاتر کرده چه قضاوتی می کردیم ؟ !
تحریم ها ظالمانه است ، جای خود، تحریم ها نعمت نیست و کمر مردم و دهک های ضعیف را خرد می کند ، درست . ولیکن این تحریم ها که قطعأ باید با مذاکره برداشته شود و ایران بمانند سایر ممالک دنیا حق صادرات و واردات داشته باشد هم جای خود . اما با وجود این فضای تحریم ، نمی توان در تهاتر ، حداقل های مصالح و نیازمندی های کشور را در نظر گرفت ؟!
آیا کشور در تهاتر نفت بهتر نبود بجای اقلام خوراکی مصرفی ( بی ارزش )، نهاده های دامی ، دارو و سایر مایحتاج ضروری مردم را فراهم کند ؟! الان مشکل اصلی و نیاز واقعی مردم انبه پاکستانی و چای سیلانی و …. است ؟ !
باور دارم که که حتی در عهد باستان قبل از خلق پول و سکه مردم در اقتصاد و مبادلات کالا به کالا قطعأ نیازها و مایحتاج واقعی ، ضروری و اولویت های خود را در نظر میگرفته اند ، و مثلا در قبال دادن گوسفند ، قطعأ کشک بادمجان و میرزا قاسمی یا پفک و چیپس نمیگرفتند !!!!!
در پایان این یادداشت قصد اطاله کلام ندارم و فقط عرض میکنم که “ نباید از ترس مرگ ، دست به خود کشی زد “ !