به گزارش جریان نو، حرف بر سر این مسأله است که در صنعت نشر کاغذی، کاغذ یارانهای باید به چه ناشرانی تعلق گیرد؟ آیا این کاغذها باید فقط به صورت انبوه به ناشران بزرگ و پرنفوذ تعلق گیرد یا اینکه ناشرانی نیز که به صورت نیمه فعال به کار مشغولاند (این مراکز یا به صورت خانوادگی اداره می شود و یا اینکه تعدادی کارمند و کارگر از بیرون در آن فعالاند) از این یارانه استفاده کنند؟
متأسفانه کاغذ یارانهای به صورت عادلانه بین ناشران توزیع نمیشود. بر طبق آمار ارائه شده از طرف مرجع توزیع کاغذ در تهران از تاریخ ۱۸ تیر ۱۳۸۹ تا ۲۶ اسفند سال بعد از آن(۱۳۹۹) ، ۱۲۳۶۰۹۶ بند کاغذ به حدود ۲۳۳۰ ناشر و بین ۴ بند تا ۲۵۰۲۱ بند توزیع شده است. به سه ناشر در مجموع ۷۰۶۴۰ بند (هر ناشر بالای ۲۰ هزار بند) کاغذ داده شده است و نیز بین ۱۱ ناشر (ناشرانی که بین ۱۰ هزار تا ۲۰ هزار بند) ۱۵۹۵۱۴ بند کاغذ توزیع شده است و ۲۵۳ ناشر بیش از ۱۰۰۰ بند کاغذ دریافت کردهاند.
همچنین ۲۷ ناشر بین ۵ هزار تا ۱۰ هزار بند کاغذ دریافت کرده اند. این آمار و ارقام چه چیزی را برای ناشر و خواننده تداعی میکند؟ آیا تداعیگر این نیست که سه ناشری که بیش از ۲۰ هزار بند کاغذ دریافت کردهاند، باید هر روز چند عنوان با چه شمارگانی به چاپ رسانند تا کاغذشان مصرف شود؟ ناشرانی که بین ۵ هزار تا ۲۰ هزار بند کاغذ دریافت کردهاند، چه مدرکی به مرجع توزیع کاغذ ارائه دادهاند که در سه سال اخیر کاغذ خود را تسویه (شمارش) کردهاند؟
جالب اینکه خدا مداند این ناشران از اوایل فروردین ۱۴۰۰ تاکنون چقدر کاغذ دیگر دریافت کردهاند! آن وقت ناشری که ۳۰۰ تا ۴۰۰ بند کاغذ بدهی (برای شمارش) دارد، می گویند چون شمارش کتابهای شما انجام نشده، دیگر به شما کاغذ تعلق نمیگیرد. متأسفانه هیچ مرجع قضایی یا صنفی نیز وجود ندارد به این توزیع ناعادلانه رسیدگی کند.
من به عنوان ناشری که در طول ۲۵ سال حدود ۳۰۰ عنوان کتاب به چاپ رساندهام، خواهان بررسی این موضوع و معضل حاد از جانب مراجع ذی صلاحام.