جریان نو؛ روزنامه هم میهن، به نقل از نشریه المانیتور نوشت: از زمان سقوط بالگرد حامل ابراهیم رئیسی، چین با دقت تحولات ایران را رصد کرده است. مهمترین سوال این است که جانشین رئیسی چه کسی خواهد بود؟
در چین، بهطور گسترده اذعان میشود که رهبر معظم انقلاب، بدون توجه به اینکه چه کسی در انتخابات ۲۸ ژوئن برنده میشود، کنترل مستقیمی بر جهتگیریهای آینده سیاست داخلی و خارجی ایران در دست خواهد داشت. با این حال، رئیسجمهور بعدی ایران در استراتژیهای سیاست خارجی این کشور از جمله در رابطه با چین نقش خواهد داشت.
چین بیش از همه نگران این است که آیا رئیسجمهور بعدی موضع ضدغربی و ضدآمریکایی ایران را حفظ میکند و در عین حال روابط اقتصادی قویتری با پکن را دنبال میکند یا خیر؟ این موضع نقطه تلاقی همسویی دوجانبه بین پکن و تهران و دیدگاه مشترکی بوده است که پایه و اساس همکاری و همکاری بین چین، روسیه و ایران را به عنوان مقابله با نفوذ غرب ایجاد کرده است.
از این نظر، شاید هیچ نامزد ریاستجمهوری نتواند سیاستی را که رهبر معظم کشور، تعیین میکند، زیر پا بگذارد، اما اعتقاد و رویکرد سیاسی او ناگزیر بر محاسبات چین و در نتیجه دامنه و عمق همکاری چین و ایران تأثیر خواهد گذاشت. چین با هرکسی که رهبری ایران او را تایید کند و در انتخابات پیروز شود، کار خواهد کرد.
اما این بدان معنا نیست که چین اولویتهای خودش را ندارد. پکن مایل است رئیسجمهوری را در ایران ببیند که به اندازه کافی به برنامه ضدغربی وفادار باشد تا همسویی استراتژیک بین ایران و چین در منطقه را پیش ببرد، اما نه فردی که آنقدر رادیکال باشد که ایران را از آستانه هستهای عبور دهد و وارد درگیریهای منطقهای با اسرائیل و آمریکا شود.
چین میخواهد رئیسجمهور ایران آنقدر عملگرا باشد که سیاستهای اصلاحی را برای بهبود وضعیت اقتصادی داخلی کشور اتخاذ کند، اما آنقدر لیبرال نباشد که ایران را در معرض خطر بالقوه یک «انقلاب رنگی» غربی قرار دهد. در نهایت، چین از رئیسجمهور بعدی ایران میخواهد که به تلاشهای دیپلماتیک رئیسی برای بهبود روابط با کشورهای عربی خلیجفارس ادامه دهد.
به هر حال، در چشمانداز چین برای معماری جدید امنیتی در خاورمیانه، آشتی بین ایران و کشورهای خلیجفارس، از طریق یک پلتفرم گفتوگوی چندجانبه، برای مذاکره و رسیدگی به نگرانیهای امنیتی آنها، جایگاهی مرکزی در نگاه این کشور به آینده خاورمیانه دارد. از میان شش نامزد انتخابات ریاستجمهوری، پنج تن از آنها محافظهکار هستند. از بین سه نفر اول، قالیباف و جلیلی در اردوی اصولگرایان حضور دارند و پزشکیان تنها اصلاحطلب است.
اگرچه به نظر میرسید محافظهکاران پیش از این دست برتر را داشته باشند، اما به نظر میرسد که سه دور اول مناظرههای ریاستجمهوری محبوبیت پزشکیان را بسیار افزایش داده است. او از کاهش تنش با غرب و سیاستهای معتدلتر در مورد مسائلی مانند حجاب حمایت کرده است. بسته به میزان مشارکت، اگر جوانان ایرانی انگیزه رای دادن در انتخابات را داشته باشند، اصلاحطلبان شانس معقولی برای پیروزی دارند.
درحالیکه چینیها بر این باور نیستند که نتیجه انتخابات میتواند تغییرات قابل توجهی در جهتگیری کلی کشور ایجاد کند، اما نامزد اصلاحطلب شانس بیشتری برای بهبود روابط با غرب دارد و در نتیجه فشار ایالات متحده بر چین را در خصوص مراودات تجاری با ایران کاهش میدهد. در دوران ریاستجمهوری حسن روحانی بود که ایران برنامه جامع اقدام مشترک را با جامعه جهانی امضا کرد و تجارت نفت با چین افزایش یافت.
در مقابل، زمانی که ایران یک رئیسجمهور محافظهکار داشت، همکاری اقتصادی چین با ایران اغلب محدودتر بود. به همین دلیل است که اگرچه چین در زمانی که روحانی رئیسجمهور بود، طرح ۲۵ ساله ۴۰۰ میلیارد دلاری همکاری با ایران را امضا کرد، اما اجرای ملموس این طرح در زمان رئیسجمهور رئیسی اندک بود. در حالی که چین میخواهد سیاستهای عملگرایانه ایران را ببیند که ثباتبخش و مساعد برای تجارت هستند، متوجه بالانس قدرت ظریف در ایران است. در هر صورت، رئیسجمهور بعدی ایران با چالشهای زیادی از سیاست تا اقتصاد، از امور داخلی تا استراتژی سیاست خارجی مواجه خواهد بود.