گفت‌وگو با کارگران و مقامات محلی درباره انفجار در معدن «معدنجو» طبس

پیکرهای بی جان روی ریل قطار ذغال سنگ

محمدرضا مرادزاده یکی از کارگران بلوک «سی» معدن می‌گوید: وقتی به دهانه معدن رسیدیم، چندین نفر خودشان را به در....

پیکر

محمدرضا مرادزاده یکی از کارگران بلوک «سی» معدن می‌گوید: وقتی به دهانه معدن رسیدیم، چندین نفر خودشان را به در خروجی رسانده بودند و همان‏جا بیهوش شدند. من و سایر کارگران آنها را خارج کردیم و به ماشین‏‌های اورژانس منتقل کردیم. وضعیت به‌‏گونه‌‏ای بود که نمی‌‏شد داخل معدن رفت. شدت گاز بسیار بالا بود و کسانی هم که برای نجات وارد معدن شده بودند، دچار خفگی شدند.

به گزارش جریان نو؛ «بدن بی‌جان یکی از کارگران حادثه‌دیده از تونل خارج شده. احتمالاً یکی از افسران ایمنی بوده. حادثه در کارگاه‌های ۸۳ و ۱۰۵ معدنجو اتفاق افتاده. کارگران تخریب و مونتاژ در کارگاه شماره ۸۳ و در کارگاه شماره ۱۰۵ در حال استخراج زغال بوده‌اند.» ساعت پنج دقیقه از بامداد یکم مهرماه گذشته است و این چند خط کوتاه در کانال خانه کارگر طبس منتشر می‌شود. شش ساعت قبل از آن، گاز در این کارگاه‌ها نشت کرده بود و بعد انفجار، گرفتگی نفس کارگران و مرگ.

تا نیمه‌های شب، چهارنفر از کارگران حادثه‌دیده در تونل معدنجو طبس از کارگاه‌های پرشده با گاز مونوکسید بیرون آمده بودند و یک نفر زنده بود و نفس می‌کشید. واگن‌ها به‌جای بار زغال‌سنگ، کارگران را از تونل‌ها بیرون می‌کشیدند. صبح فردا تعداد پیکرهای پیداشده کارگران بلوک «بی» و «سی» معدن به ۳۰ نفر می‌رسد و خبر به گوش همه می‌رسد: «نشت گاز و انفجار در معدن زغال‌سنگ معدنجو طبس.»

همه گفته‌های رسمی و غیررسمی، از کارگران که همکاران‌شان را از دست دادند تا مقامات رسمی، روایت مشترکی دارند: پیدا شدن یک حفره گازی، شاید اصطکاک منجر به جرقه و انفجاری که به دنبال آن گاز مونوکسیدکربن از کارگاهی در بلوک ۳ به بلوک ۲ می‌رسد و جان کارگران را می‌گیرد. تا ساعت ۲۰ هفتم مهرماه، آمار کشته‌شدگان این حادثه به ۳۱ نفر و تعداد مصدومان به ۱۷ نفر می‎رسد، امکان دسترسی به بلوک «سی» این معدن وجود ندارد و همه آمارهای منتشرشده مربوط به کارگرانی است که در بلوک «بی» کار می‌کردند، اقدام قضایی صورت نگرفته بود و معدن تا ایمن‌سازی دوباره تعطیل اعلام شد.

انفجار و نشت گاز اوایل شیفت سوم رخ می‌دهد. هر کارگر در روزهای کاری یک هفته، دو شیفت شش‌ساعته دارد و بعد از آن یک هفته استراحت و بعد دوباره بازگشت به معدن. از میان کارگران جانباخته‌ای که تا عصر دیروز پیدا شده بودند، شش نفر بومی طبس و باقی اهل کاشمر، بیرجند، فردوس، سبزوار، گرگان، کلات نادر، زابل، گنبدکاووس، آزادشهر، مینودشت و شهرهای دیگرخراسان رضوی بودند.

مقامات محلی و کشوری و اعضای خانه کارگر در همان ساعات اولیه به معدن می‌رسند. ابراهیم رحیمیان، دبیر اجرایی خانه کارگر طبس است که بعد از این انفجار در معدن حضور داشت. او هم از مواجهه کارگران با حفره‌های گازی در عمق کارگاه می‌گوید؛ در این شرایط اگر اصطکاکی معادل سه‌دهم ژول گرما ایجاد شود، انفجار رخ می‌دهد: «گاهی تکنولوژی روز دنیا می‌تواند وجود حفره گازی در پشت لایه‌های زغال‌سنگ را تشخیص دهد، اما ما نه تکنولوژی آن را داریم، نه به‌خاطر تحریم‌ها می‌توانیم آن را بخریم. با روش‌های دستی هم این کار انجام می‌شود و چاله‌ای به عمق ۶ تا ۱۲ متر ایجاد می‌شود تا گاز تخلیه شود. این کار هم زمانبر است و معمولاً کارفرما این کار را انجام نمی‌دهد. هنوز علت حادثه مشخص نشده و باید بررسی شود، شاید خطای انسانی باشد، اما من تا ۹۰ درصد حدس می‌زنم که این انفجار مربوط به تصاعد آنی گاز متان و دی‌اکسید کربن است که به دنبال آن انفجار رخ داده است.»

او توضیح می‌دهد که یک‌بار استنشاق گاز مونوکسیدکربن مساوی است با مرگ؛ همه کسانی که در بلوک «بی» جان‌شان را از دست دادند، گاز مونوکسیدکربن استنشاق کرده بوند. در بلوک «سی» هم قدرت انفجار بود و استنشاق این گاز جان معدنکاران را گرفت.

دستگاه تخلیه گاز یا تهویه در کارگاه وجود داشت؟ رحیمیان می‌گوید، باید در معدن زغال‌سنگ پس از حفر گودال درون درزها زهکشی انجام شود: «قطعاً این کار انجام می‌شد، اما زهکشی کافی نبوده است. حفره‌های گازی هم قابل تشخیص نیستند و کارگر هم در لحظات آخر متوجه آن می‌شود.»

این آخرین خبری است که رحیمیان از پیدا شدن پیکرها می‌دهد: تا ساعت پنج بعدازظهر روز گذشته، از بلوک «سی» پیکر دو کارگر پیدا و محل پیکر دو کارگر دیگر در همین بلوک شناسایی شده بود که هنوز جابه‌جا نشده بودند، اما محل ۲۰ نفر دیگر همچنان در این بلوک شناسایی نشده بود.

اولین حادثه در معدنجو؟

معدن معدنجوی طبس سنتی محسوب می‌شود و به‌طور کامل مکانیزه نیست بااین‌حال «در معادن مکانیزه دنیا هم حادثه رخ می‌دهد.» احمد میدری، وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی روز قبل و بعد از بازدید از این معدن، درباره وضعیت ایمنی این معدن گفت که گروه‌های ایمنی به‌صورت مستمر بررسی‌ها را در معدن انجام می‌دادند و تعداد زیادی متخصص در زمینه حوادث در آن فعال بودند و از سال ۷۶ که این معدن فعال شد، اولین حادثه گازگرفتگی است که در آن رخ می‌دهد و قابل پیش‌بینی نبوده است؛ با وجود اطلاعاتی که میدری از آمار حوادث این معدن می‌دهد، جست‌وجو در میان اخبار مربوط به این معدن نشان می‌دهد که سال ۱۴۰۰ یک مورد حادثه ریزش تونل در آن رخ داده است که منجر به فوت یکی از کارگران آن شد. طبق آنچه احمد میدری مطرح کرد، ۲۸ مردادماه همین امسال گروه‌های بازرسی این معدن را بررسی کردند و مشکلی از نظر ایمنی در آن وجود نداشته است.

قربانیان؛ کارگران ۳۰ تا ۳۳ ساله

محمدرضا مرادزاده، یکی از کارگران بلوک «سی» معدن است. او دقیقاً در یکی از کارگاه‌های همان بلوک کار می‌کند اما روز شنبه، شیفت صبح بوده و بعد از پایان کار به آسایشگاه می‌رود. صدایش از پشت تلفن به سختی شنیده می‌شود، توان حرف زدن ندارد، به‌شدت تحت‌تاثیر حادثه است و می‌گوید که ممکن بود خودش هم در میان فوتی‌ها باشد. همه آنها که در حادثه انفجار جان باختند از دوستانش و همکارانش بودند؛ جوانانی بین ۳۰ تا ۳۳ سال. اغلب ازدواج کرده با دو فرزند. همسر یکی از آنها، باردار بود؛ همسر حسن توکلی. دیگری نوزاد شش‌ماهه داشت.

مرادزاده می‌گوید که ساعت حدود ۹-۸ شب، حادثه رخ داد، صدایی در بیرون از معدن شنیده نشد، صدای انفجار در داخل تونل پیچیده شده بود، کارگران نزدیک معدن خبر را برای آنها آورده بودند: «وقتی به دهانه معدن رسیدیم، چندین نفر خودشان را به در خروجی رسانده بودند و همان‌جا بیهوش شدند. من و سایر کارگران آنها را خارج کردیم و به ماشین‌های اورژانس منتقل کردیم. وضعیت به‌گونه‌ای بود که نمی‌شد داخل معدن رفت. شدت گاز بسیار بالا بود و کسانی هم که برای نجات وارد معدن شده بودند، دچار خفگی شدند.»

به گفته مرادزاده، تعدادی از بیهوش‌شده‌ها زنده‌اند و در بیمارستان‌های مختلف ازجمله بیمارستان طبس بستری شده‌اند. مرادزاده حدود هشت سال است که در این معدن کار می‌کند؛ آنها کارگران پیشروی هستند که حفاری می‌کنند. او می‌گوید که قبلاً چنین حادثه‌ای در معدن رخ نداده بود اما دو سال پیش یکی از کارگاه‌ها ریزش کرد و کارگری جان باخت. با این حال اتفاقی که منجر به تجمع گاز متان شود و انفجار ایجاد کند، رخ نداده بود. این کارگر چندین نفر را از داخل دهانه تونل با کاور به خارج منتقل کرده: «۳۱ نفر جان‌شان را از دست داده‌اند و ۱۷ نفر همچنان زیر آوار در داخل معدن هستند.»

معدن تعطیل شده و به کارگران اعلام شده که بروند. تیم‌های جست‌وجو همچنان در معدن برای پیدا کردن باقی کارگران در تلاشند: «اصلاً نمی‌شد داخل معدن رفت، آنقدر که گاز زیاد بود. ما خارج از معدن برای انتقال اجساد و مصدومان کمک می‌کردیم. حدود ۲۰ تا ۳۰ خودروی اورژانس و هلال‌احمر در محل حاضر بودند.» کارگران معدن «معدنجو» اغلب ساکن شهرهای دیگرند. حدود ۵-۴ نفرشان ساکن طبس بودند اما بیشترشان اهل گرگان، کاشمر و بیرجند هستند، خانه و زندگی‌شان آنجاست و یک هفته سر کارند. یعنی یک هفته کار، یک هفته استراحت. بعضی هم ۱۵ روز کار و ۱۵ روز استراحتند.

مرگ با استنشاق مونوکسیدکربن

تجمیع گاز در نقاط مختلف معدن متفاوت است. در نقطه‌ای بیشتر و در نقطه‌ای کمتر و همه‌چیز درباره علت انفجار فقط احتمال است؛ شاید دستگاهی روشن شده و جرقه‌ای زده شده، هنوزکسی نمی‌داند.

«وقتی به کارگاه رسیدیم، دیدیم سه نفری نفس می‌کشیدند، همان چند نفر را بالا آوردیم، باقی نیروهای کارگاه فوت کرده بودند. علت حادثه هم همان انفجار گاز متان از کارگاهی بود که در دو کیلومتری بلوک «بی» قرار داشت، یعنی بلوک «سی». وقتی انفجار رخ می‌دهد به گاز مونوکسیدکربن تبدیل می‌شود و به سمت بلوک دیگر می‌رود و آن را هم درگیر می‌کند. علت انفجار؟ به‌خاطر اینکه کارگاه پلمب شده هنوز خبری از آن نیست و مشخص نشده که علت آن روشن‌شدن کدام دستگاه است؟» مجید کرمی از نیروهای امدادونجات معدن است که ساعت ۱۱ شب و نزدیک پنج ساعت بعد از حادثه اولیه، توانست خودش را به معدن برساند و با امدادگران دیگر، سه نفر از کارگران بلوک «بی» را بیرون بیاورند. فرصت کمی برای حرف زدن داشت و باید تا چند دقیقه بعد، دوباره به معدن برمی‌گشت.

شیر هوایی که در کارگاه باز شده بود (یا باز مانده بود؟ هنوز معلوم نیست)، جان این سه نفر را نجات داد. روایت کرمی هم از حادثه تفاوتی ندارد؛ انفجار در کارگاهی در بلوک «سی» و انتقال گاز آن به کارگاهی در بلوک «بی» که دو تا سه کیلومتر فاصله؛ این دو کارگاه با کانالی به هم متصلند و پس از انفجار اولیه، گاز متصاعد شده به‌سمت دیگر حرکت می‌کند و کارگرانش به‌دلیل استنشاق مونوکسیدکربن جان‌شان را از دست می‌دهند: «تا امروز اتفاق مشابهی در این معدن رخ نداده بود. گازسنجی در آن انجام می‌شد و گروهی از نیروهای اچ.اس.ای از معادن ذوب‌آهن هر یک‌ماه همه معادن اطراف را بررسی و مشکلات مطرح می‌شد. گازسنج هم به‌صورت دولتی به هر معدن تعلق می‌گرفت.» معدن فن مرکزی هم داشت و کرمی می‌گوید، بعد از تخریب حجم زیادی گاز خارج شده و فرصت تهویه وجود نداشته است.

نیروی ایمنی معدن نفس کم آورد

کارگر دیگری که همان ساعت در بلوک «بی» بود، می‌گوید حادثه ساعت ۷-۶:۳۰ اتفاق افتاد: «سر افق ایستاده بودیم که از ایمنی زنگ زدند و گفتند همه کارگران بیایند بالا، در معدن گاز جمع شده است. کسانی که توانستند، آمدند بالا و خودشان را نجات دادند، اما باقی که نتوانستند، گاز گرفته شدند. ما در بلوک «بی» بودیم. گاز در کارگاه زیاد بود و معلوم نیست گازسنجی انجام شده یا نه. ایمنی می‌خواست گازسنجی کند و شنیده‌ایم وسط کار نفس کم آورده و جانش را از دست داده است. بعد هم که گاز زیاد بوده، کلید یک دستگاه خورده و انفجار رخ داده است. بین بلوک‌ها، دو تا سه کیلومتر فاصله است و گاز ناشی از انفجار از کانال بین این دو بلوک به بلوک «بی» رسیده و هرکسی در حال کار بوده، نفسش گرفته و جانش را از دست داده است. یکی از دوستانم را هم در این حادثه از دست داده‌ام.»

ایمنی و بازرسی دم دهانه تونل انجام می‌شود تا کسی مواد آتش‌زا به داخل نبرد و بدون خودنجات وارد تونل نشود: «هرچه آمار بوده، فعلاً مربوط به بلوک «بی» است و بلوک «سی» هنوز گاز دارد و کسی جرأت نمی‌کند داخل برود.»

کمیته حقیقت‌یاب تشکیل شود

آرمان خالقی، دبیرکل خانه صنعت، معدن و تجارت ایران به «هم‌میهن» می‌گوید، باید برای این موضوع کمیته حقیقت‌یابی شامل متخصصان، نماینده‌ای از وزارت صمت، ایمنی کار، تشکل‌های تخصصی و تشکل‌های کارگری و نهادهای نظارتی در آن حضور داشته باشند: «علاوه بر این تمام تجهیزات ایمنی به کار گرفته در معدن، روش‌های آن بررسی و مشخص شود آیا کارکنانی که در این معدن با این تجهیزات کار می‌کردند آموزش‌های لازم را دیده بودند؟ شما می‌توانید تجهیزات ایمنی داشته باشید، اما این تجهیزات به درستی عمل کرده و کالیبره بودند؟»

به گفته او، به‌دلیل نوع فعالیت معدن و تراکم گاز متان در برخی از نقاط آن، به ناگهان حجم زیادی از گاز در آنها نفوذ می‌کند: «آنچه باعث انفجار می‌شود یک جرقه است. تجهیزات باید به نحوی باشد که به محض هشدار، هیچ تحرکی منجر به ایجاد جرقه وجود نداشته باشد و به همین دلیل نیاز به هشدار به‌موقع دارد. اگر گاز به‌تدریج متراکم شود سیستم‌های هشداردهنده باید اطلاع دهند و فرصت برای عملیات باشد. اگر هم به‌صورت ناگهانی باشد، فرصت بسیار کوتاه است و باید پروتکل امنیتی مخصوص به آن رعایت شود. باید این مورد هم در نظر گرفته شود که اگر یک معدن تجهیزات لازم را داشته باشد، در چه صورت امکان واکنش و استفاده از کپسول اکسیژن وجود ندارد؟ چون تعداد زیادی از این افراد در اثر خفگی با گاز و کمبود اکسیژن فوت شدند. علاوه بر این باید گزارش ناظرهایی که عملکرد را کنترل کردند، بررسی و حد تقصیر مشخص شود.»

خالقی از ویژگی خاص معادن زغال‌سنگ می‌گوید که برخلاف معادن مس و آهن، رگه‌ای است و ممکن است لابه‌لای لایه‌ها هر اتفاقی رخ دهد و گاز متان تولیدشده حبس شود: «موضوعی که آسیب می‌زند، رعایت استانداردهاست. گاهی ممکن است کارفرما به ایمن‌سازی، استحکام تونل‌ها، تهویه و دستگاه‌های هشداردهنده و دستگاه‌های تامین اکسیژن توجه کافی را نداشته باشد. از سوی دیگر ممکن است این تجهیزات تامین شود، اما کارگر و کارکنان و مسئول فنی رعایت نکنند. کار معدن در این عمق نیازمند انضباطی دقیق و آهنین است و باید تمام نکات مو به مو اجرا شود.»

پیکرهای بی جان روی ریل قطار ذغال سنگ

لینک کوتاه خبر:

http://jaryaneno.ir/?p=49612

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • تازه ها
  • داغ ترین ها
www.novin.com

تصویر روز:

دیدنی ها

لینک‌های مفید