وفاق وقتی معنی دارد که طرف مقابل دست کم دلش برای هم وطنش و آبروی مملکتش بسوزد. به گزارش جریان....
وفاق وقتی معنی دارد که طرف مقابل دست کم دلش برای هم وطنش و آبروی مملکتش بسوزد.
به گزارش جریان نو، سید عبدالجواد موسوی، روزنامه نگار در یادداشتی در خبرآنلاین نوشت: فیلم اعتراض دو سه نفر از مخلوقات خدا به مسئول ارشاد بوشهر حالم را خراب کرد. نه این که کار خاصی کرده باشند. نه. فقط رفته اند داخل اتاق مدیر و از او سئوال کرده اند که چرا مجوز برپایی فستیوال کوچه را صادر کرده است. از این شاهکارشان فیلم هم تهیه کرده اند و پخش کرده اند در فضای مجازی. بنده خدا آقای زندویان هم که فکر می کرده با مشتی آدم معقول مواجه است سعی کرده به آن ها توضیح بدهد که روال قانونی کار چه بوده. فکر می کنید چه پاسخی شنیده؟ :«شما چه مجبور بوده اید و چه نبوده اید بالاخره مجوز این «فحشا» را صادر کرده اید». دقیقا با همین ادبیات.
نمی خواهم درباره فستیوال کوچه توضیح بدهم. این فستیوال مسئولانی دارد که اگر لازم دانستند خودشان درباره عملکردشان توضیح خواهند داد. همین مقدار بگویم: در همین فستیوالی که فحشا می خوانندش مراسم سوگ و عزای هم وطنان عزیزمان در بندرعباس به آبرومندانه ترین شکل برگزار شد. عنایت بفرمایید که صدا و سیمای همیشه طلبکار ما بیست و چهار ساعت بعد از فاجعه بندرعباس تازه یادش آمد که باید به مردم تسلیت بگوید و در شب حادثه هم از پخش برنامه های لوس و بی نمکش دست برنداشت و هیچ کدام از این دوستان خودارزشی پندار صدایشان در نیامد. در همین فستیوالی که فحشایش می نامند مستندی از حبیب احمدزاده به نمایش در آمد و مردم حاضر در سالن از شخصیت های آن مستند که روایتی باشکوه از تلاش برای دوام حیثیت آدمی است مثل یک قهرمان تجلیل کردند. در همان به زعمِ این دوستان «فحشا»، مردم از اقصا نقاط ایران آمدند و در سرزمینی که تیراژ کتاب به زیر پانصد نسخه رسیده گوش به داستان و قصه سپردند.
قطعا و حتما اتفاقاتی در فستیوال کوچه رخ داده که اگر رخ نمی داد بهتر بود و مورد پسند همگان نیست. مثل همه فستیوال هایی که در این مملکت برپا می شود. اما آن چند اتفاق را می توان به همه فستیوال تعمیم داد و آن را فحشا نامید؟ به همین راحتی؟ اصلا گروهی زده اند و رقصیده اند آن هم بی حجاب و در منظر عموم. به کدام حکم می توان آن عده را فاحشه نامید؟ اگر در این مملکت قرار و قاعده و سامانی بود مسئول ارشاد بوشهر باید بابت پای بندی اش به قانون مورد تجلیل قرار می گرفت و در مقابل همین جماعت خودارزشی پندار را بابت این اتهاماتی که مثل نقل و نبات نثار دیگران می کنند باید حد می زدند تا بفهمند به نام خدا و دین خدا نباید این قدر در پوستین خلق افتاد. مشکل این دو سه نفر نیستند. مشکل نظائر این ها هستند که در اقصی نقاط مملکت راه افتاده اند به آشوب و بلوا درست کردن. مشکل کسانی هستند که این روزها غیرقانونی ترین کار ممکن را ذیل لوای ستاد امر به معروف و نهی از منکر انجام می دهند و برای زنان و دختران این مملکت پیامک های تهدید آمیز می فرستند. مشکل کسانی هستند که با قلدری و شعبان بی مخ بازی کنسرت های قانونی را لغو می کنند. مشکل آن هایی اند که توی صورت مامور نیروی انتظامی نگاه می کنند و می گویند همین امشب خودکشی می کنیم تا دردسرش گریبان شما را بگیرد. حتما فردا هم نوبت نمایشگاه کتاب است و پس فردا هم می آیند سراغ جشنواره فیلم و تئاتر و موسیقی فجر.
بگذارید صریح باشم: در حقیقت مشکل دولتی است که زیادی لیلی به لالای این جماعت می گذارد. آن هم به اسم وفاق. وفاق وقتی معنی دارد که طرف مقابل دست کم دلش برای هم وطنش و آبروی مملکتش بسوزد. با عده ای که فکر می کنند همه حقیقت نزد آنان است و هرکس مثل آن ها نمی اندیشد و حرف نمی زند و راه نمی رود و لباس نمی پوشد پس حتما دشمن و جاسوس و فتنه گر و فاحشه است تا قیام قیامت هم نمی توانید وفاق کنید. با کسانی که محسن شریفیان و احسان عبدی پور و سروش صحت و حبیب احمدزاده را لایق کار فرهنگی نمی دانند چگونه می توان سخن گفت؟ با آن ها باید بر سر مفاهیمی مثل: انسان، حق زیست، وطن، آبرو، عقل و چیزهایی از این دست گفت و گو کرد اما قبل از آن باید حالی شان کرد که پای بندی به قانون یک اصل مهم و اساسی است. همان قانونی که عربده کشی و ایجاد رعب و وحشت را خلاف می داند و این روزها در کوچه و خیابان با مسببان چنین حوادثی قاطعانه برخورد می کند.
وفاق با این جماعت ناممکن است
وفاق وقتی معنی دارد که طرف مقابل دست کم دلش برای هم وطنش و آبروی مملکتش بسوزد. به گزارش جریان....
وفاق وقتی معنی دارد که طرف مقابل دست کم دلش برای هم وطنش و آبروی مملکتش بسوزد.
به گزارش جریان نو، سید عبدالجواد موسوی، روزنامه نگار در یادداشتی در خبرآنلاین نوشت: فیلم اعتراض دو سه نفر از مخلوقات خدا به مسئول ارشاد بوشهر حالم را خراب کرد. نه این که کار خاصی کرده باشند. نه. فقط رفته اند داخل اتاق مدیر و از او سئوال کرده اند که چرا مجوز برپایی فستیوال کوچه را صادر کرده است. از این شاهکارشان فیلم هم تهیه کرده اند و پخش کرده اند در فضای مجازی. بنده خدا آقای زندویان هم که فکر می کرده با مشتی آدم معقول مواجه است سعی کرده به آن ها توضیح بدهد که روال قانونی کار چه بوده. فکر می کنید چه پاسخی شنیده؟ :«شما چه مجبور بوده اید و چه نبوده اید بالاخره مجوز این «فحشا» را صادر کرده اید». دقیقا با همین ادبیات.
نمی خواهم درباره فستیوال کوچه توضیح بدهم. این فستیوال مسئولانی دارد که اگر لازم دانستند خودشان درباره عملکردشان توضیح خواهند داد. همین مقدار بگویم: در همین فستیوالی که فحشا می خوانندش مراسم سوگ و عزای هم وطنان عزیزمان در بندرعباس به آبرومندانه ترین شکل برگزار شد. عنایت بفرمایید که صدا و سیمای همیشه طلبکار ما بیست و چهار ساعت بعد از فاجعه بندرعباس تازه یادش آمد که باید به مردم تسلیت بگوید و در شب حادثه هم از پخش برنامه های لوس و بی نمکش دست برنداشت و هیچ کدام از این دوستان خودارزشی پندار صدایشان در نیامد. در همین فستیوالی که فحشایش می نامند مستندی از حبیب احمدزاده به نمایش در آمد و مردم حاضر در سالن از شخصیت های آن مستند که روایتی باشکوه از تلاش برای دوام حیثیت آدمی است مثل یک قهرمان تجلیل کردند. در همان به زعمِ این دوستان «فحشا»، مردم از اقصا نقاط ایران آمدند و در سرزمینی که تیراژ کتاب به زیر پانصد نسخه رسیده گوش به داستان و قصه سپردند.
قطعا و حتما اتفاقاتی در فستیوال کوچه رخ داده که اگر رخ نمی داد بهتر بود و مورد پسند همگان نیست. مثل همه فستیوال هایی که در این مملکت برپا می شود. اما آن چند اتفاق را می توان به همه فستیوال تعمیم داد و آن را فحشا نامید؟ به همین راحتی؟ اصلا گروهی زده اند و رقصیده اند آن هم بی حجاب و در منظر عموم. به کدام حکم می توان آن عده را فاحشه نامید؟ اگر در این مملکت قرار و قاعده و سامانی بود مسئول ارشاد بوشهر باید بابت پای بندی اش به قانون مورد تجلیل قرار می گرفت و در مقابل همین جماعت خودارزشی پندار را بابت این اتهاماتی که مثل نقل و نبات نثار دیگران می کنند باید حد می زدند تا بفهمند به نام خدا و دین خدا نباید این قدر در پوستین خلق افتاد. مشکل این دو سه نفر نیستند. مشکل نظائر این ها هستند که در اقصی نقاط مملکت راه افتاده اند به آشوب و بلوا درست کردن. مشکل کسانی هستند که این روزها غیرقانونی ترین کار ممکن را ذیل لوای ستاد امر به معروف و نهی از منکر انجام می دهند و برای زنان و دختران این مملکت پیامک های تهدید آمیز می فرستند. مشکل کسانی هستند که با قلدری و شعبان بی مخ بازی کنسرت های قانونی را لغو می کنند. مشکل آن هایی اند که توی صورت مامور نیروی انتظامی نگاه می کنند و می گویند همین امشب خودکشی می کنیم تا دردسرش گریبان شما را بگیرد. حتما فردا هم نوبت نمایشگاه کتاب است و پس فردا هم می آیند سراغ جشنواره فیلم و تئاتر و موسیقی فجر.
بگذارید صریح باشم: در حقیقت مشکل دولتی است که زیادی لیلی به لالای این جماعت می گذارد. آن هم به اسم وفاق. وفاق وقتی معنی دارد که طرف مقابل دست کم دلش برای هم وطنش و آبروی مملکتش بسوزد. با عده ای که فکر می کنند همه حقیقت نزد آنان است و هرکس مثل آن ها نمی اندیشد و حرف نمی زند و راه نمی رود و لباس نمی پوشد پس حتما دشمن و جاسوس و فتنه گر و فاحشه است تا قیام قیامت هم نمی توانید وفاق کنید. با کسانی که محسن شریفیان و احسان عبدی پور و سروش صحت و حبیب احمدزاده را لایق کار فرهنگی نمی دانند چگونه می توان سخن گفت؟ با آن ها باید بر سر مفاهیمی مثل: انسان، حق زیست، وطن، آبرو، عقل و چیزهایی از این دست گفت و گو کرد اما قبل از آن باید حالی شان کرد که پای بندی به قانون یک اصل مهم و اساسی است. همان قانونی که عربده کشی و ایجاد رعب و وحشت را خلاف می داند و این روزها در کوچه و خیابان با مسببان چنین حوادثی قاطعانه برخورد می کند.
کد خبر ۲۰۵۸۹۵۶
لینک کوتاه خبر:
http://jaryaneno.ir/?p=63382
هزینه رستوران لاکچری رفتن در تهران چند است؟
جزئیات طرح جدید مهریه؛ حبس برای عدم پرداخت تا ۱۴ سکه با پابند الکترونیکی جایگزین میشود
پرداخت وام قرضالحسنه با شرط سپردهگذاری، شرعی نیست
نرخ مصوب مرغ و تخم مرغ اعلام شد
بررسی لایحه حذف ۴ صفر از پول ملی کلید خورد
دلار ۲۳ هزار تومان ارزان شد؛ چرا کالاها گران ماندند؟
هزینه رستوران لاکچری رفتن در تهران چند است؟
جزئیات طرح جدید مهریه؛ حبس برای عدم پرداخت تا ۱۴ سکه با پابند الکترونیکی جایگزین میشود
پرداخت وام قرضالحسنه با شرط سپردهگذاری، شرعی نیست
نرخ مصوب مرغ و تخم مرغ اعلام شد
بررسی لایحه حذف ۴ صفر از پول ملی کلید خورد
دلار ۲۳ هزار تومان ارزان شد؛ چرا کالاها گران ماندند؟
آخرین برآوردها از خسارت مالی بندر شهیدرجایی؛ چقدر دیه پرداخت شد؟
طلا به پایینترین سطح قیمتی سقوط کرد
سهم ایران از ۲۷۰۰ ساعت روز آفتابی یک درصد برق خورشیدی!
۳ تن از اتباع ایرانی دستگیر شده در انگلیس آزاد شدند
حضور وزیر خارجه عمان در ایران؛ «بوسعیدی» حامل پیام مکتوب آمریکاست؟
ترامپ عاشق سفر به تهران است!
پزشکیان: به هیچ وجه از انرژی صلحآمیز هستهای دست نخواهیم کشید
خاتمی: پزشکیان نسبت به ایران دغدغهمند است
نیشابور در روز بزرگداشت خیام
نیویورک تایمز: ویتکاف به دنبال راهحل میانه برای معامله با ایران
دیدار سفیر ایران در واتیکان با پاپ لئوی چهاردهم
اتهام پلیس انگلیس علیه سه ایرانی
چرا ترامپ چنین دروغهایی میگوید؟
آقای اکبر عبدی این روزهای شما باورکردنی نیست!
جدول حذف شدگان یارانه نقدی منتشر شد
حادثه مرگبار پیست آزادی و مقصران در حال فرار؛ افزایش سرعت «بیتدبیریها»
درخواستها برای لغو حکم اعدام تتلو و توبه او درحال بررسی است
عبدی: پالرمو آنقدر پیچیده نبود که تصویب آن این همه وقت و هزینه بگیرد
دفاع ۳ چهره حامی پزشکیان از ترمیم کابینه/ آقای رئیس جمهور! وزیر نیرو را عوض کنید
درویش : ما آخرین نسلی هستیم که میتوانیم محیط زیست ایران را نجات بدهیم
جشن قهرمانی تیم تراکتور در خیابانهای تبریز
در خدمت و خیانت به دولت آقای رئیسی
پیشنهاد ترامپ در میانۀ راه!
پزشکیان خطاب به ترامپ: نمیدانیم کدام حرفت را باور کنیم؟ /دنبال جنگ نیستیم ولی از جنگ هم نمیترسیم
دفاع ۳ چهره حامی پزشکیان از ترمیم کابینه/ آقای رئیس جمهور! وزیر نیرو را عوض کنید
جشن قهرمانی تیم تراکتور در خیابانهای تبریز
جدول حذف شدگان یارانه نقدی منتشر شد
چرا ترامپ چنین دروغهایی میگوید؟
دیدار سفیر ایران در واتیکان با پاپ لئوی چهاردهم
عبدی: پالرمو آنقدر پیچیده نبود که تصویب آن این همه وقت و هزینه بگیرد
نیویورک تایمز: ویتکاف به دنبال راهحل میانه برای معامله با ایران
درخواستها برای لغو حکم اعدام تتلو و توبه او درحال بررسی است
درویش : ما آخرین نسلی هستیم که میتوانیم محیط زیست ایران را نجات بدهیم
تصویر روز:
نیشابور در روز بزرگداشت خیام
دیدنی ها
ترانه جدید همایون شجریان برای ایران
ماجرای رفع فیلتر به کجا رسید؟
رای بیرانوند صادر شده اما گفتند نگوئید!
سکانس های دخترانه سینمای ایران
گفتگوی آذری پزشکیان با شهردار باکو
بهنوش بختیاری: بندرعباس را من چشم زدم!
دستگیری بیوک میرزایی به خاطر چاقو زدن به جمشید مشایخی
هومن برقنورد علت کم کار شدن خود را فاش کرد
«بهروز» و «ارشاد» چطور وارد پایتخت شدند؟
روایت رحمت امینی از استرس اولین روزی که سر صحنه رفت!