جریان نو؛ مردی که در سال ۷۵ مرتکب قتلهای سریالی شده و ۱۶ نفر را کشته بود، سرانجام آزاد شد.
اکثر قربانیان این قاتل سریالی مردان معتاد ناشناس بودند، چون او قربانیان خود را پس از قتل آتش زده بود تا هویت آنها و راز جنایتهایش مخفی بماند. اما با این وجود سه نفر از قربانیان او شناسایی شدند و اولیایدم هر سه نفر درخواست قصاص را مطرح کردند.
دستگیری این قاتل سریالی در سال ۷۵ زمانی در دستور کار ماموران پلیس قرار گرفت که گزارشهایی در مورد کشف اجساد سوخته در اطراف شهریار به پلیس آگاهی رسید.
در پی کشف اجساد سوخته که شرایط مشابهی داشتند تحقیقات برای شناسایی هویت قربانیان آغاز شد. در نهایت با توجه به شکایتهای طرح شده و بررسی پرونده افرادی که مفقود شدنشان گزارش شده بود ماموران موفق به کشف هویت سه نفر از ۱۶ جسد مجهول الهویه شدند، اما شناسایی سه قربانی هم به کشف هویت قاتل کمکی نکرد. تا اینکه خانواده یکی از قربانیان با مراجعه به پلیس از شناسایی فردی خبر دادند که ساعت پدرشان را در دست داشت. از آنجایی که پدر این خانواده نیز مفقود شده بود و تحقیقات جای تردیدی باقی نمیگذاشت که او یکی از قربانیان قاتل سریالی مردان معتاد است، مردی که ساعت قربانی را به دست داشت به عنوان تنها مظنون پرونده شناسایی و دستگیر شد.
در این قتلهای سریالی مردان معتاد با ضربات چاقو به قتل رسیده و جسد سوختهشان در اطراف شهریار پیدا شده بود. مظنون بازداشت شده ارتباط با پروندههای قتل را انکار میکرد. این در حالی بود که تعداد ۱۶ مرد کشته شده که مشخص بود به طور سریالی به قتل رسیدهاند هرگز به عدد ۱۷ نرسید و این مهمترین دلیل برای انتساب قتلها به مظنون بازداشتشده، بود.
در تحقیقات جنایی بعدی اولیایدم سه نفری که هویتشان شناسایی شده بود و اعلام فقدانی کرده بودند در خواست قصاص را مطرح کردند. با این وجود مرد مظنون که با ادامه تحقیقات و مدارک بدست آمده به متهم پرونده تبدیل شده بود همچنان در بازداشت منکر انجام قتلها بود.
در نهایت با وجود انکار متهم، پرونده پس از تکمیل تحقیقات به دادگاه رفت و متهم به قصاص محکوم شد. در تمام این مدت نیز قتل دیگری انجام نشد. در نهایت این محکوم به قصاص سال ۹۶ پای چوبه دار رفت، اما از آنجایی که تنها هویت سه قربانی شناسایی شده بود و از بین شاکیان، اولیایدم یکی از آنها در حیاط زندان و برای اجرای حکم مراجعه کرده بود، مسولان واحد صلح سازش با جلب نظر آنها موفق شدند گذشت آنها از اجرای حکم را دریافت و ضمیمه پرونده کنند. اولیای دمی که رضایت داده و از قصاص گذشت کرده بودند در ازای این کار دیه دریافت کردند. به این ترتیب، چون این محکوم به قصاص شاکی خصوصی دیگری نداشت و اجرای حکم قصاص منوط به درخواست شاکی خصوصی است این متهم به سلول خود در زندان بازگشت تا مانند سالهای قبل بلاتکلیف باقی بماند.
از طرفی دیگر اولیای دم ۱۳ قربانی همچنان شناسایی نشده بودند و چ دو خانواده شناسایی شده دیگر نیز پیگیر پرونده و اجرای حکم قصاص نبودند.
سرانجام به دلیل بلاتکلیف ماندن این محکوم به قصاص و با توجه به ماده ۴۳۹ قانون مجازات او که از سال ۱۳۷۵ تا امروز ۲۸ سال را در زندان سپری کرده بود با پرداخت وثیقه آزاد شد.