محمد خودکار کارشناس صنعت خودرو در یادداشتی اختصاصی برای جریان نو نوشت: جریان نو؛ پارس خودرو، قدیمیترین خودروسازی کشور که زمانی تولید محصولات لوکس شهرت داشت و ماکسیما، پاترول، رونیز، مورانو، قشقایی ال ۹۰، مگان و زانتیا تولید میکرد،حالا بحرانیترین روزهای خود را سپری میکند. سومین خودروساز بزرگ کشور که به نوعی زیر مجموعه شرکت سایپاست سال گذشته زیان خالص ۸ هزار و ۶۳۸ میلیارد تومانی را به ثبت رسانده است. رقمی که در مقایسه با سال قبل تر، ۱۲ درصد افزایش داشته است. میزان زیان انباشته این شرکت هم تا پایان اسفندماه ۱۴۰۲ به بیش از ۲۴ هزار و ۷۴۱ میلیارد تومان رسیده است که در مقایسه به سال قبل تر، ۵۴ درصد رشد داشته و وضعیت پارس خودرو را بحرانیتر کرده است.
این در حالیست که مقدار سرمایه ثبت شده پارس خودرو، ۱۱ هزار و ۳۵۶ میلیارد تومان و کمتر از زیان انباشته این خودروساز دولتی است. از سوی دیگرمجموع بدهیهای پارس خودرو تا پایان اسفندماه سال قبل به بیش از ۲۷ هزار و ۴۰۰ میلیارد تومان رسیده است که در مقایسه با سال قبل تر، ۴۹ درصد افزایش داشته است.
صنعت خودروی کشور سالهاست با مشکلات ریشهای متعددی دست و پنجه نرم میکند اما در مجموع میتوان گفت دلیل اصلی شرایط کنونی صنعت خودرو مدیریت است. تا بنگاهی مدیر صاحب صلاحیت نداشته باشد نمیتوان انتظار رشد و توسعه آن را داشت. وقتی مالی بیصاحب میشود همانند بچهای بیمادر است که همه برای آن مادری میکنند اما مادر ندارد. مشکل ریشهای صنعت خودرو در ساختار مالکیت و مدیریت این صنعت است.
شرکت پارس خودرو نیز از این قاعده مستثنی نیست و عاملی که این شرکت را دچار بحران کرده مدیریتهای سفارشی و با رابطه است. شاید بتوان دلیل وضعیت نابسمان خودروسازی را در مدیریتهای سفارشی جستجو کرد. سالهاست که شاهد انتصاب مدیران ارشد و میانی صنعت خودروسازی از میان افرادی هستیم که هیچ سر رشته ای از آن ندارند و فقط با سفارش بر صندلی مدیریت نشستهاند. شرکت پارس خودرو نیز از آفت مدیران ارشد بیتخصص کم ضربه نخورده است. کارنامه ضعیف مدیرعامل کنونی این شرکت که آخرین تجربه کاری خود را در حوزه بیمه سپری کرده بود و با حکم مدیرعامل سایپا پشت فرمان پارس خودرو نشست نشان از نبود مدیر لایق در راس این خودروسازی قدیمی است.
هر چند فشارهای تحریم، نوسان های اقتصادی، تورم و افزایش مدام هزینه های تولید در کشور باعث شده راه تولید ناهموار باشد، اما بدون شک حتی در شرایط سخت کنونی هم به کارگیری مدیرانی که شناخت واقعی از شرایط و چالش های سازمان داشته باشند، می تواند بهره وری سازمان ها را افزایش دهد.
می توان گفت نیمی از مسائل خودروسازی را با اتکا به یک مدیر خوب که در راس قرار می گیرد و در کنار نیروهای زبده ای که در شرکت های خودروسازی وجود دارند قابل حل است اما همچنان شاهد مدیرانی هستیم که فقط میتوانند از عهده کارهای روزمره بر بیایند. همین مساله منجر به این شده که آنها همیشه گرفتار نقدینگی باشند و نه تنها به فکر توسعه و گسترش صنعت خودرو داخلی نباشند بلکه زیانهای میلیاردی را روی دوش مردم و دولت بگذراند.
امید است با روی کار امدن دولت جدید افرادی در راس شرکت های خودروسازی به عنوان مدیرعامل و هیات مدیره قرار بگیرند که قابلیت سر و سامان دادن به صنعت خودروسازی را داشته باشند. مدیرانی که نفع و سود گروههای سیاسیشان را به منافع اقتصادی یک شرکت صنعتی با جامعه کارگری گره نزنند تا وضع صنعت خودروسازی کشور بهبود پیدا کند، چراکه برای پیشرفت و توسعه در ابتدا باید جریان فکری مدیریت این حوزه توسعهمحور باشد.