اما در حالی که در شرایط کنونی به وضوح فرصت هایی برای اسرائیل و نتانیاهو وجود دارد، خطرات زیادی نیز وجود دارد. حزبالله در حال چرخش است، اما ممکن است همچنان بتواندبا آنچه از زرادخانه موشکهایش باقی مانده،شهرهای بزرگ اسرائیل را مکررا هدف قرار دهد.
روزنامه “فایننشال تایمز” در گزارشی با اشاره به حملات اخیر اسرائیل به حزب الله لبنان، نوشت نتانیاهو در آستانه سالگرد واقعه هفتم اکتبر با تلاش برای برگرداندن موازنه قوا به نفع اسرائیل، رویای برقراری نظم جدیدی در خاورمیانه را در سر می پروراند.
به گزارش جریان نو، فایننشال تایمز در مقاله ای به قلم ” گیدئون راکمن” ستون نویس روابط خارجی خود، نوشت:
” قتل (ترور) حسن نصرالله تنها چند روز قبل از اولین سالگرد حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر رخ داد. با زدن رهبر حزب الله در لبنان، اسرائیل امیدوار است که سرانجام در نبرد با دشمنان منطقه ای خود ابتکار عمل را به دست گرفته باشد.
آمریکا از اسرائیل میخواهد که درگیری را بیشتر نکند. اما اسرائیل احتمالا لحظه کنونی را فرصتی بسیار خوبی می داند که نباید آن را از دست بدهد. اکنون بسیاری (در اسرائیل) میخواهند از این مزیت استفاده کنند، به این امید که ضربهای قاطع نه فقط به حزبالله، بلکه به ایران – و “محور مقاومت” که رهبری آن را برعهده دارد، شامل حماس، حزبالله، شبهنظامیان در عراق و سوریه و حوثیهای یمن وارد کنند.
پس از قتل (ترور) نصرالله، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، از فرصتی برای “تغییر توازن قوا در منطقه برای سالها” صحبت کرد. اگر اسراییل بتواند به “محور مقاومت” آسیب جدی وارد کند، دستاورد آن در عربستان سعودی و امارات متحده عربی بی سر و صدا مورد استقبال قرار می گیرد – که آنها نیز از ایران می ترسند و علیه حوثی ها جنگیده اند.
برخلاف دولت اسرائیل، سعودی ها همچنان اصرار دارند که تشکیل کشور فلسطین برای دستیابی به صلح پایدار در خاورمیانه ضروری است. دولت سعودی همچنین دلایل خوبی برای نگرانی از تشدید خصومت های منطقه ای دارد که می تواند برنامه های توسعه بلندپروازانه آنها را تهدید کند.
برای اسرائیل، تغییر موازنه قوا مستلزم معکوس کردن روایت ملی شکست و سردرگمی است که پس از ۷ اکتبر آغاز شد. حمله حماس تحقیر سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل بود. شهرت اسرائیل به دلیل اینکه همیشه یک قدم جلوتر از دشمنانش بود، بخش مهمی از استراتژی بازدارندگی آن بود. این شهرت در یک روز در سال گذشته (هفتم اکتبر)، زمانی که اسراییل به طور کامل توسط حماس فریب خورده و غافلگیر شد، از بین رفت.
جنگ یک سال گذشته در غزه نتوانست غرور اسرائیل یا امنیت آن را بازگرداند. علیرغم عملیاتی که منجر به کشته شدن گسترده غیرنظامیان شد، اسرائیل نتوانسته است گروگان های خود را آزاد کند. اسرائیل همچنین در حال شکست در نبرد برای افکار عمومی بین المللی است و در جلسات دادگاه بین المللی به نسل کشی متهم شده است.
مجموعهای از حملات به حزبالله – که با پیجرهای انفجاری شروع شد، که تعداد زیادی از سربازان این سازمان را کشته یا ناقص کرد – شهرت اطلاعاتی و روحیه مردم اسرائیل را بازگرداند…
تخریبی که بر حزبالله وارد شده است، به طور بالقوه دولت ایران را در خطرناکترین وضعیت بینالمللی قرار میدهد که دههها با آن مواجه بوده است. حضور یک نیروی شبه نظامی قدرتمند تحت حمایت ایران با زرادخانه عظیم موشکی – درست در مرز شمالی اسرائیل – همیشه به عنوان کلید قدرت بازدارندگی ایران در برابر اسرائیل تلقی می شد. تئوری این بود که اسرائیلیها از حمله مستقیم به ایران اجتناب میکنند – تا حدی از ترس اینکه حزبالله با موشک هایش وارد عمل شود.
اکنون، با ضربه خوردن شدید حزب الله، ایران با یک دوراهی مواجه شده است. ایران مستقیما به کمک حماس نیامده است. اگر در برابر جنگ اسرائیل با حزبالله نیز در کناری بایستد، متحدانش احساس میکنند به آنها خیانت شده است و اسرائیل ممکن است جرات کند تا اقدامات رادیکالتری انجام دهد – شاید از جمله حملات مستقیم به تاسیسات هستهای ایران که برای دههها تهدید به انجام آن کرده است.
از سوی دیگر، اگر ایران مستقیما در جنگ با اسرائیل درگیر شود، ایالات متحده نیز ممکن است وارد این درگیری شود. با وجودی که آمریکایی ها حداقل در تئوری پشت دست خود را برای ورود به جنگی جدید در خاورمیانه داغ کرده اند؛ اما آنها همچنین کاملا متعهد به دفاع از اسرائیل هستند و نشان داده اند که قادر به ایجاد تغییر رژیم در خاورمیانه هستند.
پیامدهای خونین و پر هرج و مرج پس از جنگ به رهبری ایالات متحده در عراق، خاطره اخیر و دردناک واشنگتن است. اما این واقعیت که ایران به داشتن ظرفیت ساخت سلاح هسته ای بسیار نزدیک است، وسوسه اسرائیل برای حمله به ایران با استفاده از شرایط حاضر را افزایش می دهد.
برخی از حامیان هیجان زده اسرائیل، لحظه کنونی را با جنگ شش روزه ۱۹۶۷ مقایسه می کنند – پیروزی ناگهانی و غیرمنتظره اسرائیل که موازنه قوا را در خاورمیانه تغییر داد.
اما در حالی که در شرایط کنونی به وضوح فرصت هایی برای اسرائیل و نتانیاهو وجود دارد، خطرات زیادی نیز وجود دارد. حزبالله در حال چرخش است، اما ممکن است همچنان بتواندبا آنچه از زرادخانه موشکهایش باقی مانده،شهرهای بزرگ اسرائیل را مکررا هدف قرار دهد. اگر اسرائیل به تهدیدات خود مبنی بر حمله زمینی به لبنان عمل کند، ممکن است خود را در یک درگیری شبیه باتلاق قرار دهد که سالها ادامه یابد – در زمانی که نیروهایش از یک سال قبل در غزه در حال جنگ هستند.
در دراز مدت، مرگ و ویرانی در لبنان ناشی از حملات هوایی اسرائیل احتمالا نسل جدیدی از سربازان حزب الله را ایجاد خواهد کرد. تصور می شود حدود ۶۰ درصد از مبارزان حماس، یتیم شدگان درگیری های قبلی با اسرائیل هستند.
حزب الله و حماس هر دو به شدت آسیب دیده اند. اما اسرائیل هنوز به نحوه اداره غزه پس از پایان جنگ پاسخ روشنی نداده است. دولت موقت ضعیف لبنان نیز ممکن است قادر به ورود به دوران خلاء حزب الله نباشد، در این صورت اسرائیل ممکن است یک کشور شکست خورده در مرزهای خود داشته باشد.
نتانیاهو ممکن است رویای ایجاد یک نظم جدید منطقه ای در خاورمیانه را در سر داشته باشد؛ اما به نظر می رسد به جای برقراری یک نظم جدید، هرج و مرج منطقه ای – با تمام خطراتی که به همراه دارد – نتیجه محتمل تر به نظر می رسد.