شهادت ۱۵ نفر از زائران امام حسین علیهالسلام و استقبالکنندگان آنان در ایالت غور افغانستان که روز پنجشنبه گذشته صورت گرفت، یکی از قساوتآمیزترین جنایات تروریستهای وابسته به حکومت خودخوانده طالبان است.
به گزارش جریان نو ؛روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:جنایات این حکومت خودخوانده اختصاص به شیعیان افغانستان ندارد، تمام مردم این کشور اکنون بیش از سه سال است که متحمل ظلم و جنایات این گروه تروریستی هستند و یکی از سیاهترین دوران روزگار را تجربه میکنند.
این واقعیت تلخ را در چند نکته تشریح میکنیم و به مسئولین ایرانی برای چندمینبار هشدار میدهیم که اگر هرچه سریعتر درصدد چارهجوئی نباشند، عوارض بسیار خطرناکی متوجه هر دو ملت ایران و افغانستان خواهد شد.
1- طالبان یک گروه تکفیری است که اعتقاداتش بر مبنای فرقه دیوبندی است. این گروه، شیعیان را کافر و کشتن آنان را واجب میداند. به همین دلیل، نباید به لافهای دوستی حکومت خودخوانده طالبان در افغانستان اعتنا کرد، این حکومت دنبال خریدن فرصت است و میخواهد بعد از تحکیم کامل پایههای خود، اهداف شومش را عملی سازد.
۲- کشتار شیعیان در افغانستان، یک برنامه حساب شده است که از سه سال قبل تاکنون یعنی در سرتاسر مدت حاکمیت طالبان ادامه دارد. آنها زائران کربلا و مستقبلین آنها را به خاطر بغضی که از امام حسین علیهالسلام دارند و زیارت قبر آن حضرت را شرک و کفر میدانند کشتند. کوچ دادن هزارهها، کشتن آنها و سختگیریهای پیاپی علیه آنها بخشی از برنامه طالبان است. یکی از رهبران سیاسی افغانستان که مخالف طالبان است میگوید: «قتلعامهای شیعیان سیستماتیک هستند و مسئولیت آنها برعهده طالبان است». طالبان با داعش تقسیم کار کرده و کشتار شیعیان را به گردن داعش میاندازد تا خود را به عنوان یک حکومت از معرض اتهام دور نگهدارد.
۳- همین برنامه را طالبان درباره سایر مخالفین خود نیز به اجرا درمیآورد. مبنای کشتار مخالفین حتی اگر سنی باشند اینست که چون اطاعت از خلیفه طالبان یا به تعبیر خودشان امیرالمؤمنین واجب است، هرکس تمکین نکند محکوم به مرگ است. براساس همین تفکر ضدانسانی است که کشتار تمام مخالفین طالبان با هر تفکر و قومیت و مذهبی که هستند با قاطعیت جریان دارد و در سه سال اخیر که از حاکمیت این گروه تکفیری-تروریستی بر افغانستان میگذرد هزاران نفر با ترفندهای مختلف به قتل رسیدهاند و جوخههای ترور طالبان بشدت فعال است. حکومت خودخوانده طالبان بعد از هر ترور اعلام میکند برای شناسائی ضاربین تحقیق خواهد کرد ولی حتی یک مورد هم نتیجه این تحقیقات به اطلاع مردم نرسیده است.
۴- گزارشهای مکرر شورای امنیت سازمان ملل با صراحت اعلام میکنند افغانستان تحت سلطه طالبان به کانون تروریسم تبدیل شده و دهها گروه تروریستی در حمایت طالبان فعالیت میکنند. حکومت خودخوانده طالبان با استفاده از این گروههای تروریستی برای توسعه قلمرو خلافت برنامه دارد. این گسترش قلمرو حاکمیت، چیزی است که سران طالبان در محافل غیررسمی به زبان میآورند و افراد سطوح دیگر این گروه آن را آشکارا اعلام میکنند.
۵- در داخل ایران، در سه سال اخیر انواع انفجارها، سرقتهای مسلحانه، تجاوز به نوامیس مردم، زورگیریها و تشکیل باندهای قاچاق و ایجاد ناامنی توسط عوامل طالبان و اتباع غیرمجاز صورت گرفته که اسناد و مدارک آنها موجودند. این جنایتها نیز بر مبنای تفکر ویژه تکفیری طالبان صورت میگیرند و عوامل آنها از نظر شرعی خود را مجاز و حتی در مواردی مکلف به انجام این جنایتها میدانند. خطر اصلی نیز در همین نوع نگاه این گروه به مردم ایران است.
۶- پیوندهای برادری و دوستی میان دو ملت ایران و افغانستان که بسیار ریشهدار و عمیق و تاریخی است باید با تدبیر مسئولان نظام جمهوری اسلامی باقی بماند و تقویت شود. اکنون این پیوند توسط طالبان که بهیچوجه به حقوق قانونی، شرعی و همسایگی مردم ایران پایبندی نشان نمیدهد در حال ضربه دیدن و در معرض گسستن است. طالبان نشان داده که دشمن هر دو ملت و درصدد حاکم کردن تفکری در منطقه است که هیچیک از این دو ملت آن را قبول ندارند. با این خطر بزرگ باید با سرعت و قاطعیت برخورد شود.
راه صحیح برخورد اینست که جمهوری اسلامی ایران از ملت افغانستان حمایت کند و با سلب امتیازات از طالبان به روش سیاسی، منطقه را از خطر این گروه برهاند.