یک کارشناس اقتصادی می گوید شما هیچ دولتی را پیدا نمیکنید که یارانه پرداخت نکند، اما یارانه بر روی چه؟ یارانه برای بهداشت، آموزش، غذا و… در ایران یارانه بر روی موضوعات بی ربطی پرداخت میشود. ارزش یارانه در ایران هم پایین آمده است. وقتی یارانه ۴۴ هزار تومان بود، ۱۰ دلار میارزید. الان ۱۰ دلار یعنی ۸۰۰ هزار تومان، اما یارانه ۳۰۰ تومان است.
به گزارش جریان نو، آلبرت بغزیان، کارشناس اقتصادی درباره تأثیر سه نرخی کردن گازوییل در اقتصاد گفت: در بحث یارانه بنزین یا گازوییل و یا تغییر نرخ سوخت هر سال صحبت شده است. سال گذشته چرا سه نرخی شدن مطرح نشد؟ آیا سال گذشته نرخ گازوییل خوب بود؟ چرا الان این موضوع مطرح میشود؟ آنچه نرخ گازوییل را تغییر میدهد و ایجاد دغدغه میکند، نرخ ارز است. تا چند سال قبل که دلار ۱۰ هزار تومان بود، قیمت گازوییل برای پالایشگاه کمتر تمام میشد. قیمت لاستیک و لوازم یدکی و هزینه زندگی هم پایین بود؛ بنابراین دولت و راننده کامیون نیازی نمیدید که نرخ و قیمت سوخت را تغییر دهد. با افزایش کسری بودجه، کاهش درآمد نفت، رشد تحریمها و شدت گرفتن بحران اقتصادی، نیاز به تغییر نرخ سوخت جدیتر شده است. دولت اگر تورم را کنترل نکند، نرخ ارز را به همین شکل پیش ببرد و تحریمها شدت بگیرد، باز هم این سه نرخی کردن جواب نمیدهد و مجدداً باید قیمتها را اصلاح کند. سیاستهای دولت در قبال اقتصاد غلط بوده که مجبور به تغییر نرخ شده است.
او افزود: شما هیچ دولتی را پیدا نمیکنید که یارانه پرداخت نکند، اما یارانه بر روی چه؟ یارانه برای بهداشت، آموزش، غذا و… در ایران یارانه بر روی موضوعات بی ربطی پرداخت میشود. ارزش یارانه در ایران هم پایین آمده است. وقتی یارانه ۴۴ هزار تومان بود، ۱۰ دلار میارزید. الان ۱۰ دلار یعنی ۸۰۰ هزار تومان، اما یارانه ۳۰۰ تومان است.
وی در رابطه با افزایش تورم با تغییر نرخ گازوییل اظهار داشت: تغییر نرخ گازوییل نباید بهانهای برای صاحبان کالا به جهت افزایش قیمتها شود. مگر در قیمت تمام شده خمیردندان، چند درصد گازوییل نقش دارد؟ از سوی دیگر مشخص نیست که کالاها با کدام نرخ گازوییل جا به جا میشوند. نظارت به قیمتها مهمتر از هر چیز دیگری است. دولت که میخواهد نرخ گازوییل را تغییر دهد، چگونه میخواهد جلو نتایج منفی آن را بگیرد؟ نتایج این تصمیم دولت، تورم بیشتر است. دولت هدف دقیقی هم برای تغییر نرخ ندارد.
بغزیان درباره راهکار جلوگیری از نتایج منفی تغییر نرخ سوخت گفت: نظارت بر قیمتها، تنها را جلوگیری از آسیبهای افزایش قیمت است. الان چقدر از هزینه تمام شده یک کالا، حمل و نقل است؟ نباید بهانهای برای افزایش قیمت دست فروشندهها بدهیم. اگر برای افزایش کارایی و بهره وری ناوگان حمل و نقلی خودرو با کیفیت تولید کنند و اجازه واردات دهند، باز هم نیاز به نظارت دارد. اگر نظارت کافی بر روی این روند نباشد، فاجعهای مثل چای دبش شکل میگیرد.
منبع: انتخاب
۱ نظر
قیمت دستوری کالا و خدمات و سوخت، نابود کننده اقتصاد کشور و کسب و کار مردم، و علت اصلی ترافیک، ناترازی سوخت، آلودگی شدید هوا و خشکسالی، و همچنین مشکلات اقتصادی مردم، مانند بیکاری و کم بودن حقوقها و فرار متخصصان و سرمایه ها ازکشور و هجوم افغانها به کشور و به هدر رفت منابع است. با قیمت دستوری کالا و ارز (یعنی دخالت دولت در قیمت گزاری)، هر سرمایه گزاری (چه دولتی و چه خصوصی) در زمینه تولید و حمل و نقل و انرژی و… ، بی فایده و همراه با ضررر و زیان و اتلاف سرمایه مردم و کشور خواهد بود. در نهایت باعث کاهش تولید بدلیل عدم سرمایه گزاری و ناترازی و قحطی میشود (مثل وضعیت کنونی کشور).
بهترین راه حل برای آن، پرداخت سهمیه مستقیم سوخت و انرژی به مردم و سپس آزادسازی قیمت بر اساس عرضه و تقاضا است. اینکار به سود همه مردم و دولت است و بسیاری از معضلات اقتصادی و زیست محیطی کشور را حل میکند. همچنین، تنها مردم ایران میتواننده از این منابع و یارانه ها بهره مند شوند
با پرداخت سهمیه و یارانه( سوخت، انرژی، آب و ..) به کارت بانکی افراد ، میتوان قیمت حاملهای انرژی را به تدریج آزادسازی سازی کرد و با سهمیه صرفه جویی شده توسط افراد، هزینه های رفت و آمد و قبوض انرژی و برخی هزینه ها را پرداخت کرد. که انگیزه بالایی برای صرفه جویی همه حاملهای انرژی و بنزین و منابع را به همراه دارد.
البته لازمه این اصلاحات اقتصادی، اعتماد بین مردم و دولت هست.
تا زمانیکه قیمت سوخت و انرژی دستوری است، هیچگاه مصرف بهینه و استفاده فراگیر از انرژی پاک ( خورشیدی، بادی و ..) و سرمایه گزاری در وسایل نقلیه عمومی و تولید خودروهای بهتر اتفاق نخواهد افتاد ، نه توسط دولت و نه مردم ، و این موضوع تنها با واقعی سازی قیمت انرژی ( قیمت بین المللی و شناور وابسته به عرضه و تقاضا ) و پلکانی بودن آن ، قابل انجام است و هر کاری که اصلاح قیمت را شامل نشود ، عوامفریبی است. اگر این اصلاحات انجام نشود در آینده ای نزدیک ، قحطی و خاموشی بسیار شدیدتر خواهد شد و کشور را به سمت شرایط بسیار وخیم تر و فروپاشی می برد.
منابعی که متعلق به نسلهای آینده هم هست و از طرفی، مصرف آن باعث آلودگی و آسیب زیاد به محیط زیست و سلامت مردم و اقتصاد میشه، نباید رایگان در نظر بگیریم، اتفاقا خیلی هم قیمتش بالاست. بهتر نیست بجای سوزاندن اسرافگرایانه آنها در خودرو های تک سرنشین و دیگر مصارف غیر بهینه انرژی ، پول آنرا صرف ایجاد اشتغال و درآمد بالا و تقویت حمل و نقل عمومی برای مردم کنیم؟