محمد دادکان، رئیس پیشین فدراسیون فوتبال ایران به دیده بان ایران گفت: من از شما دو تا سوال میکنم؛ این جوان، وریا غفوری برای چی برود؟ علی دایی برای چه برود در خانهاش علی کریمی را چه کسی فراریاش داد؟ شماها؟ اینها چرا بروند؟ چه کسی کرد؟ شماها کردید. من اگر بگویم، آدم بدی هستم؟ وریا غفوری چیکار کرد؟ از مردمش حرف زد. گفت مردم شهر من تحت فشار هستند. به چه کسی بیاحترامی کرد؟ اگر نمیگفت، دو برابر که هیچ، سه برابر هم میگفتند به او حقالزحمه بدهید که بیاید و بازی کند. علی دایی چی گفت؟ از مردمش دفاع کرد. کریم باقری چی گفت؟ از مردمش دفاع کرد. به خدا من سالی یک بار هم اینها را نمیبینم؛ چندین سال، ولی دلم میسوزد که این حرف را میزنم
به گزارش جریان نو؛ محمد دادکان، رئیس پیشین فدراسیون فوتبال ایران، در گفتوگوی تفصیلی با دیده بان ایران، به شرایط حاکم بر فوتبال ایران اعتراض و از برخورد با فوتبالیستهای معترض تا نحوه قرارداد با بازیکنان باشگاهی و پاداش ملیپوشان انتقاد کرده است.
دادکان در بخشی از گفت و گوی تفصیلی خود به دیده بان ایران درباره برخورد با علی کریمی، وریا غفوری و علی دایی گفت: برای برخورد با پیشکسوت ها و با بالادستیشان هماهنگِ هماهنگ هستند. در فسادهای فوتبال هم و نحوه بستن قراردادها بهراحتی میخورند، یک آب هم روی آن. چه کسی رفته رسیدگی کند؟ هر روز هم آنها را میآورند تلویزیون. تلویزیون دیگر چه کسی را دارد که بیاورد؟ همان کسانی که مشکل دارند. بهعنوان پیشکسوت، بهعنوان مدیر، همه آنها را جمع میکند و میآورد که بگوید ما تنها نیستیم و اینها با ما هستند. آنها هم مگر میتوانند حرف بزنند با پروندهای که دارند؟ مدیرانی که آوردند در ورزشها، همه اینها هستند. میگوید با ما هستی، کنار ما باش؛ بر مایی، برو در خانهات. دروغ، فساد، جابجاکردن، ناحقگفتن، عدالت را کنار گذاشتن، بیا سر کار.
دادکان خاطرنشان کرد: من از شما دو تا سوال میکنم؛ این جوان، وریا غفوری برای چی برود؟ علی دایی برای چه برود در خانهاش علی کریمی را چه کسی فراریاش داد؟ شماها؟ اینها چرا بروند؟ چه کسی کرد؟ شماها کردید. من اگر بگویم، آدم بدی هستم؟ وریا غفوری چیکار کرد؟ از مردمش حرف زد. گفت مردم شهر من تحت فشار هستند. به چه کسی بیاحترامی کرد؟ اگر نمیگفت، دو برابر که هیچ، سه برابر هم میگفتند به او حقالزحمه بدهید که بیاید و بازی کند. علی دایی چی گفت؟ از مردمش دفاع کرد. کریم باقری چی گفت؟ از مردمش دفاع کرد. به خدا من سالی یک بار هم اینها را نمیبینم؛ چندین سال، ولی دلم میسوزد که این حرف را میزنم. آن وقت آن کسانی که کنار اینها بودند، همه صبح اولین نفر سر کار بودند. چرا؟ میبینند حقشان یک میلیارد است، سه میلیارد به آنها دادند. میگوید برای چی حرف بزنم؟ میگوید الان که سر کارم، پول را هم دارم میگیرم. بنابراین عدالت چی شد؟ حقیقت چی شد؟ مردمداری چی شد؟ همه را کوبیدی که خودت بمانی و پولها را بگیری و بفرستی اونور آب؟