خانم فیروزه، جهان شده بغض آن لبیروت که خواندی

انگار اصلا جهان تحمل زیبایی بی‌همتای بیروت را ندارد، شهری که از فرط زیبایی عروس خاورمیانه نام دارد و اما....

بیروت

انگار اصلا جهان تحمل زیبایی بی‌همتای بیروت را ندارد، شهری که از فرط زیبایی عروس خاورمیانه نام دارد و اما از بخت بد این عروس دائما غرق خون است.

به گزارش جریان نو؛ انگار اصلا جهان تحمل زیبایی بی‌همتای بیروت را ندارد، شهری که از فرط زیبایی عروس خاورمیانه نام دارد و اما از بخت بد این عروس دائما غرق خون است. سال‌ها پیش، فیروزه، اسطوره خوانندگی در لبنان در وصف این شهر خوانده بود: سلامی از درون قلبم برای بیروت است/ و بوسه های قلبم برای دریا و خانه هایش/ و برای آن صخره ای که به چهره ملوانی پیر از دورها می ماند/ بیروت که میی است از روح مردمانش سرشته/ و عرق جانش از نان و یاسمین/ پس چگونه مزه آتش و دود گرفت؟/ برای بیروت است/ بیروت، شکوهی که از خاکستر بنا شده/ که از خون کودکی که بر دستانش تشییع میشد/ شهری که فانوسهایش را کشته (تاریک شده)/ درهایش بسته شد/ و بی کس و تنها شده در خاموشی بماند.

انگار هر چه درباره بیروت می‌خواهی بگویی در این ترانه خلاصه شده، همه آن چیزی که سیاست‌مداران نمی‌فهمند، نمی‌صرفد که بفهمند. روزی هم البته غاده سلمان پیشگویانه در رمان بیروت ۵۷ نوشته بود: فاضل‌بیگ سلمونی از درِ کاخش بیرون آمد. کاخ در محلهٔ زیبای یرزهٔ بیروت بود. در باغ اتفاق غریبی افتاد. راننده دوان‌دوان رفت و کادیلاک را از گاراژ درآورد. آدم‌هایی که هرکدام گرفتاری و عریضه‌ای داشتند گِرد بیگ را گرفتند. محافظان بیگ دورش حلقه زدند. مردمی را کنار زدند که روزی او را نمایندهٔ مجلس کرده بودند. همه را تاراندند، جز پیرمردی کوچک‌اندام. او با صدایی بسیار بلند که به اندام ریزه‌اش نمی‌آمد، داد می‌زد: «چندبار بگویم اسرائیلی‌ها کشت وکارم را به آتش کشیدند و خانه‌ام را خراب کردند؟ بیا با ما توی زمین‌هایت زندگی کن و ببین چه دارد سرمان می‌آید!»
به هر حال این طمع سیاست دست از سر خاورمیانه برنمی‌دارد و در ادامه تصاویری از وضعیت شب گذشته‌ی بیروت را می‌بینیم:

لینک کوتاه خبر:

http://jaryaneno.ir/?p=50213

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • تازه ها
  • داغ ترین ها
www.novin.com

تصویر روز:

دیدنی ها

لینک‌های مفید