به گزارش جریان نو به نقل از عصرایران، از زمان شروع عملیات حماس علیه اسرائیل که با نام طوفان الاقصی و در تاریخ ششم اکتبر صورت گرفت، غزه شاهد یکی از بزرگترین حملات اسرائیل به فلسطینیان بوده و فاجعه انسانی در این باریکه شکل گرفته است.
از سوی دیگر حمایت حوثیهای یمن از فلسطینیان که از طریق حمله به کشتیهای تجاری به مقصد اسرائیل صورت گرفته باعث شد نیروهای بریتانیا و آمریکا با ادعای محافظت از امنیت دریایی به یمن و مواضع حوثیها حملات هوایی را انجام دهند. این وضعیت باعث شده نگرانیها از گسترش ناامنی و جنگ به سایر نقاط خاورمیانه و بروز درگیریهای جدید بیشتر از پیش شود.
نیون آنجلیچ (Neven Andjelic)، کارشناس مسائل بینالملل و استاد دانشگاه ریجنتس لندن (Regent’s University) در حوزه روابط بینالملل و حقوق بشر است.
با او که از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸ در کمیته مشورتی کنوانسیون چارچوب برای حمایت از اقلیتهای ملی – شورای اروپا خدمت کرده درباره شرایط کنونی در خاورمیانه و جنگ غزه گفتوگو کردهایم:
سه ماه از آغاز عملیات الاقصی و حملات اسرائیل به غزه گذشته و به نظر میرسد برخلاف گفته کارشناسان که آن را درگیری کوتاه مدتی میدانستند، این جنگ همچنان ادامه دارد. به نظر شما دلیل اصلی ادامه جنگ غزه چیست؟
اسرائیل هرگز حملات نظامی علیه خود را مانند ۷ اکتبر (روز آغاز عملیات طوفان الاقصی) تجربه نکرده و هرگز در طول تاریخ، اسرائیل حکومتی رادیکالتر از امروز نداشته است. بنابراین، دلایل محکمی برای ادامه درگیری به شکل طولانی مدت وجود دارد، زیرا حکومت اسرائیل باید خود را ثابت کند و ساکنان (سرزمینهای اشغالی) انتظار و خواستار تامین امنیت توسط چنین حکومت افراطی هستند.
حکومت طولانی مدت طرف فلسطینی یعنی الفتح، که سطوح بالایی از فساد و بیکفایتی دارد، حمایت بخش قابل توجهی از جمعیت فلسطین را به طرف حماس آورده که ادعا میکند توانایی (ضربه به) قلب اسرائیل و ایجاد تغییر را دارد.
در حال حاضر، طول کشیدن درگیری به دو عامل بستگی دارد: عامل اول فشار جامعه بینالمللی بر اسرائیل برای توقف عملیاتهایش و دومین عامل ظرفیت حماس برای باقی ماندن به عنوان یک سازمان قوی با حمایت مردمی است.
شاهد حمله بریتانیا و آمریکا به حوثیها در دریای سرخ بودیم. این حمله چه پیامدهایی برای خاورمیانه میتواند داشته باشد؟
این تشدید بیشتر خطر برای امنیت جهانی است. ایالات متحده و بریتانیا این اقدام را به عنوان دفاع از خود مشروع دانستند و امکان تعمیم دادن این توجیه (برای حملات به اهداف دیگر) وجود دارد. اما مشکل اینجاست که قدرتهای مسلط غربی ادعاهای خود را مطرح میکنند و مدعی مشروعیت میشوند، ولی در این موارد تنها چند نفر یعنی رئیس جمهور آمریکا و نخست وزیر بریتانیا و نزدیکان آنان تصمیم گرفتهاند.
در این میان، مسئله پاسخگویی و اقدامات مسئولانه مطرح میشود، به ویژه که سایر قدرتها هم منافع خاص خود را در منطقه دارند. یک سری از بازیگران منطقه بازیگران غیردولتی هستند مانند حوثیها، حماس، حزبالله که همه با ایران ارتباط دارند. فکر نمیکنم ایران مستقیماً وارد درگیری شود، اما سطح خطر افزایش یافته است.
برخی معتقدند حتی در صورت برقراری آتش بس، با توجه به سابقه اسرائیل در نقض تعهداتش، این آتش بس نمیتواند تضمین کننده کاهش تنش در سرزمینهای اشغالی فلسطین باشد. به نظر شما چه مسائلی باعث میشود حماس و اسرائیل به توافق آتش بس نرسند؟
حماس باید به چیزی برسد که ثابت کند حمله ۷ اکتبر ارزش آن را داشت، در غیر این صورت آنها با خطر از دست دادن طولانی مدت حمایت مردمی روبرو میشوند. اسرائیل ظرفیت ادامه عملیات با هدف از بیشتر بین بردن ظرفیت حماس را دارد.
تئوری پایان جنگ نشان میدهد هر درگیری به میز مذاکره ختم میشود اما طرفهای متخاصم باید به میز مذاکره کشیده شوند و این اجبار به مذاکره معمولاً ناشی از فرسودگی نظامی، اقتصادی، مردمی، سیاسی و همچنین فشار بینالمللی است. هنوز هیچ نشانه واضح و قوی از فرسودگی (در مورد جنگ غزه) وجود ندارد.
دو هفته پیش شاهد عملیات تروریستی در ایران و کشته شدن تعداد زیادی از مردم عادی در سالگرد شهادت سردار سلیمانی بودیم. اگرچه ظاهرا داعش خراسان مسئولیت این عملیات را پذیرفته، اما برخی کارشناسان معتقدند این عملیات تروریستی به نوعی از سوی اسرائیل و به دلیل حمایت ایران از فلسطینیان بوده است. این نظر چقدر درست است؟
من همیشه نسبت به چنین نظراتی شک دارم، اگرچه ممکن است بیاساس نباشند. زمانی که حماس به اسرائیل حمله کرد، یک تئوری به سرعت فراگیر شد که این روسیه بود که آنها را قادر ساخت برای تغییر توجه غرب از اوکراین به خاورمیانه این عملیات را انجام دهند.
نظریه دیگر این بود که ایران پشت آن عملیات (عملیات الاقصی) است. تا اینجا، آنچه آشکار شده این بوده که هم به نفع روسیه و هم به نفع ایران است که غرب سرگرم این موضوع در خاورمیانه باشد، اما من دلیل روشنی ندیدم که (ایران و روسیه) حماس را برای چنین اقدامی آماده کرده باشند. شاید هم آنها این کار را کردند، اما شواهد روشنی هنوز وجود ندارد. در مورد حملات تروریستی در ایران هم همین قیاس به نظر من وجود دارد.
به نظر شما در صورت ادامه جنگ غزه خاورمیانه با چه خطراتی مواجه خواهد شد؟
مشکل اصلی رنج طولانی مدت تعداد زیادی از مردم، فلسطینیان در غزه است. این یک فاجعه انسانی در کوتاه مدت است، اما در دراز مدت، کل منطقه را با چندین کشور که پیشتر هم بیثبات بودند، بیثباتتر خواهد کرد. برخی هم ناامیدانه به دنبال راه حلی در جنبشهای رادیکال خواهند بود، زیرا همه چیز با شکست روبه رو است. این امر چشمانداز صلح را بیشتر بدتر خواهد کرد.
برخی معتقدند جنگ غزه نشانه شکست طرح دو دولتی در سرزمینهای فلسطینی است. نظر شما و راه حل مسئله فلسطین چیست؟
راه حل دو دولتی احتمالاً خروج عملی از چرخه دائمی تضاد، ناامنی و خشونت بود. با این حال، هرگز قرار نبود راه حلی عادلانه باشد، اما میتوانست صلح و نوعی ثبات را در منطقه به ارمغان بیاورد.
مسئله حاکمیت این کشور “خیالی” فلسطین حل نشده باقی ماند. آنها میتوانستند ارتش داشتند، اما آیا آن ارتش چه ظرفیتی قرار بود داشته باشد؟ آیا اسرائیل به آنها اجازه میدهد توپخانه داشته باشند؟ بنابراین، بُعد حاکمیتی آن (کشور فلسطینی در طرح دو کشوری) محدود خواهد بود.
بدون بازگشت پناهندگان که در حال حاضر در نسل سوم و چهارم هستند، هیچ راه حل عادلانه و چشم انداز واقع بینانهای وجود نخواهد داشت. اسرائیل همچنین به دنبال منافع و تمهیدات امنیتی خود است و وضعیت موجود بهتر از راه حل دو کشوری برای اسرائیل است.
تنها راه حل عادلانه، ایجاد یک دولت واحد خواهد بود که دموکراسی چند قومی باشد. با این حال، این راه حل واقع بینانه نیست و این ما را به جستجوی راه حلی که قابل دوام باشد برمیگرداند. شاید این راهحل، هرچند ناعادلانه، یک راه حل دو دولتی باشد که هر دو طرف صادقانه به آن متعهد شوند.
مرزها باید ایجاد و رعایت شوند، به هیچ شهرک نشینی اجازه و در واقع توسط اسرائیل تشویق به ورود به سرزمینهای فلسطینی نشود. موضوع شهرک نشینان و زمینهای فلسطینی تنها چیزی است که فلسطینیان و اسرائیلیها را از آن میترسند. نتانیاهو سیاستمداری نیست که این کار (تاسیس دو کشوری براساس تعهد صادقانه) را انجام دهد و عباس نیز آنقدر قوی نیست که بتواند چنین راه حلی ارائه دهد.
به نظر شما جنگ غزه تا چه اندازه بر سرنوشت سیاسی نتانیاهو تأثیر گذاشته و آینده او چگونه خواهد بود؟
نتانیاهو در تلاش برای تامین قدرت و سرنوشت خود به سمت سیاستهای رادیکالتر حرکت میکند. او خود را به عنوان اولین نخست وزیر اسرائیل ثابت کرد و بیش از دو بار به عنوان نخست وزیر انتخاب شد. او این مهارت بقای ماکیاولیستی دارد.
با این حال، قدرت تنها راه او برای جلوگیری از تحقیقات بیشتر قضایی در مورد ارتباطاتش است. من مطمئن نیستم جامعه اسرائیل آماده حرکت به این سمت (عدم رسیدگی قضایی به اتهامات نتانیاهو) باشد.
بنابراین، سرنوشت سیاسی او ممکن است به محض پایان درگیری نظامی، برکناری از قدرت باشد. او ممکن است فکر کند اگر اهداف نظامی محقق شده باشد، ممکن است بتواند قدرت خود را حفظ کند. بنابراین، این درگیری مخرب ادامه دارد. نتانیاهو جنگ کنونی را آغاز نکرد، اما به نفع او نیست که جنگ را متوقف کند، مگر اینکه نتیجه آن، صرف نظر از میزان ویرانی غزه و رنج فلسطینیان نابودی کامل و مطلق حماس باشد.