محمدجواد لاریجانی در دوره احمدی نژاد، باز هم به ورطه محافظه کاری شدید افتاد و تا مدتها از او حمایت کرد. این حمایت وقتی پایان یافت که او نیز مانند سایر اصولگرایان حاضر نشد رئیس جمهور دوره های نهم و دهم را گردن بگیرد….
به گزارش جریان نو، محمد مهاجری، روزنامه نگار در یادداشتی نوشت: سالهای اول پیروزی انقلاب اسلامی، دوست جوانی که برای پیوستن به انقلاب از امریکا به ایران آمده بود از حضور یک دانشجوی نخبه ایرانی در کالیفرنیا حرف می زد که در دانشگاه برکلی ریاضیات می خواند و در حوزه فلسفه و مبحث دینی هم باسواد است و ضمنا انگلیسی اش در حد زبان مادری است.(native)
او البته حرف های دیگری هم در باره شمایل ظاهری و برخی خصلت هایش گفت (که تکرارش را لازم نمی دانم ) و در پایان اشاره کرد که نام آن دانشجوی نخبه جواد لاریجانی است.طبیعتا در جمع دوستانی که این نام را می شنیدند، حساسیتی برانگیخته نشد چون نه او نه برادران کوچکترش شهرتی نداشتند و حتی انتساب او به مرحوم آیت الله میرزاهاشم آملی که در آن دوره از مراجع تقلید به شمار می رفت وضوح نداشت.
این نام همواره در گوشه ذهن من بود تا اینکه محمدجواد لاریجانی (با پیشوند دکتر) سری توی سرها پیدا کرد.
قصدم تاریخچه گویی و بیوگرافی نویسی نیست که این کار بار مراجعه به ویکی پدیا و چت جی پی تی در کسری از دقیقه میسور است.
دکتر محمدجواد که در سالهای بعد شناختیمش با چهره ناشناخته ای که اوایل انقلاب در فضای سیاسی حضور داشت کاملا فرق کرد. او ظاهرا در جریان پذیرش قطعنامه ۵۹۸ نقش آفرینی کرد و مدتی هم معاون وزیر خارجه بود. تا انجا که حافظه ام یاری می کند با دکتر ولایتی وزیرخارجه سازگاری نداشت و از انجا بیرون آمد. دو دوره هم نماینده مجلس شد و مرکز پژوهشهای مجلس را راه انداخت؛ مدتها در مرکز تحقیقات فیزیک نظری و مراکز علمی دیگر هم بود. چندین سال نیز رئیس مرکز حقوق بشر قوه قضاییه شد. در کنار اینها به دامپروری و کشاورزی هم روی آورد و در جنوب شرقی استان تهران، صاحب ملکی بزرگ شد که مشهور است در آن شتر پرورش می دهد.
اینها اما هیچکدام او را به عنوان شخصیت تراز اول سیاسی مطرح نکرد. او نتوانست مانند برادران کوچکترش بر کرسی ریاست قوه قضاییه و قوه مقننه تکیه بزند، اما این توان را داشت که به لطف صداوسیما و رسانه های خاص، به شخصیتی جنجالی تبدیل شود و حرف های شاذ و نادر بزند.
در سال ۷۵ و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری از طرف اصلاح طلبان شایعه ای منتشر شد که جواد لاریجانی با نیک براون دیپلمات انگلیسی سر و سری داشته و با او در باره نتیجه انتخابات حرف زده و گفته اگر ناطق نوری رای بیاورد روابط ایران و غرب بهتر خواهد شد. او البته ۱۷سال بعد در سال۹۲ روایت دیگری از این گفتگو بیان کرد و گفت در ان دیدار، مرد انگلیسی گفته بود رأی آوردن خاتمی به سود انگلیس است.
اما یک جمله مشهور دیگر نیز لاریجانی را بر سر زبان ها انداخت: “من حاضرم حتی با شیطان در قعر جهنم مذاکره کنم”. این جمله نشان می داد او به عنوان یک محافظه کار اصولگرا در جهان دیپلماسی تا چه حد لیبرال است. هر چند که بعدها در عمل به همین ایده هم پایبند نماند و بارها در مذمت مذاکره سخن راند.
دکتر محمدجواد لاریجانی در دوره احمدی نژاد، باز هم به ورطه محافظه کاری شدید افتاد و تا مدتها از او حمایت کرد. این حمایت وقتی پایان یافت که او نیز مانند سایر اصولگرایان حاضر نشد رئیس جمهور دوره های نهم و دهم را گردن بگیرد.
اوج فعالیت های لاریجانی در یک دهه اخیر را می توان در مخالفتش با برجام خلاصه کرد. او یک پیش فرض برای خود تراشیده و آن اینکه جناحی که او دوستش ندارد غرب باور و شیفته آمریکا و ذلت پذیرند. این فرضیه که پوست خربزه ای زیر پای همه #مااصولگراها ست، شاه بیت همه غزلیاتی است که او سروده. شاید اگر در برجام و قبل از آن در دوره خاتمی سمتی مرتبط با دیپلماسی به او واگذار می شد او باز هم به ایده “گفتگو با شیطان در قعر جهنم” برمی گشت و مذاکره و برجام و … اینقدر زشت و نکوهیده نمی شد. نمی خواهم از واژه حسادت استفاده کنم اما در بسیاری موارد کاملا لحن و منطق حرفهایش درباره دیگران، بوی چنین خصلتی را می دهد.
و سخن آخر اینکه لاریجانی حتی اگر بخواهد بر پیشینه دیپلماسی اش تکیه کند مربوط به سه دهه قبل است و اگر چیزی از آن باقیمانده باشد ته نشین شده هایی است که چندان معتبر نیست اما او می خواهد همان را دستمایه دهد تا مثلا خود را در آینه، هم قدکیسینجر ببیند. این آرزو البته حتی برای او که در دهه هشتم عمر خود قرار دارد عیب نیست، اما آنچه اجازه نمی دهد وی در قامت یک سیاست دان معتبر عرض اندام کند، غش کردنش به سوی یک تفکر افراطی است که این روزها طشتش از بام افتاده است. او در تاری گرفتار آمده که عنکبوت Tحرفهای تکراری و بی ثمر و بی ارتباط با نیاز مردم در اطرافش تنیده است. بعلاوه با انبوه شهروندانی حرف می زند که به لحاظ تمکن مالی هیچ نسبتی با آنها ندارد.
جواد لاریجانی، سیاست پیشه ای که می خواست کیسینجر باشد اما…
محمدجواد لاریجانی در دوره احمدی نژاد، باز هم به ورطه محافظه کاری شدید افتاد و تا مدتها از او حمایت....
محمدجواد لاریجانی در دوره احمدی نژاد، باز هم به ورطه محافظه کاری شدید افتاد و تا مدتها از او حمایت کرد. این حمایت وقتی پایان یافت که او نیز مانند سایر اصولگرایان حاضر نشد رئیس جمهور دوره های نهم و دهم را گردن بگیرد….
به گزارش جریان نو، محمد مهاجری، روزنامه نگار در یادداشتی نوشت: سالهای اول پیروزی انقلاب اسلامی، دوست جوانی که برای پیوستن به انقلاب از امریکا به ایران آمده بود از حضور یک دانشجوی نخبه ایرانی در کالیفرنیا حرف می زد که در دانشگاه برکلی ریاضیات می خواند و در حوزه فلسفه و مبحث دینی هم باسواد است و ضمنا انگلیسی اش در حد زبان مادری است.(native)
او البته حرف های دیگری هم در باره شمایل ظاهری و برخی خصلت هایش گفت (که تکرارش را لازم نمی دانم ) و در پایان اشاره کرد که نام آن دانشجوی نخبه جواد لاریجانی است.طبیعتا در جمع دوستانی که این نام را می شنیدند، حساسیتی برانگیخته نشد چون نه او نه برادران کوچکترش شهرتی نداشتند و حتی انتساب او به مرحوم آیت الله میرزاهاشم آملی که در آن دوره از مراجع تقلید به شمار می رفت وضوح نداشت.
این نام همواره در گوشه ذهن من بود تا اینکه محمدجواد لاریجانی (با پیشوند دکتر) سری توی سرها پیدا کرد.
قصدم تاریخچه گویی و بیوگرافی نویسی نیست که این کار بار مراجعه به ویکی پدیا و چت جی پی تی در کسری از دقیقه میسور است.
دکتر محمدجواد که در سالهای بعد شناختیمش با چهره ناشناخته ای که اوایل انقلاب در فضای سیاسی حضور داشت کاملا فرق کرد. او ظاهرا در جریان پذیرش قطعنامه ۵۹۸ نقش آفرینی کرد و مدتی هم معاون وزیر خارجه بود. تا انجا که حافظه ام یاری می کند با دکتر ولایتی وزیرخارجه سازگاری نداشت و از انجا بیرون آمد. دو دوره هم نماینده مجلس شد و مرکز پژوهشهای مجلس را راه انداخت؛ مدتها در مرکز تحقیقات فیزیک نظری و مراکز علمی دیگر هم بود. چندین سال نیز رئیس مرکز حقوق بشر قوه قضاییه شد. در کنار اینها به دامپروری و کشاورزی هم روی آورد و در جنوب شرقی استان تهران، صاحب ملکی بزرگ شد که مشهور است در آن شتر پرورش می دهد.
اینها اما هیچکدام او را به عنوان شخصیت تراز اول سیاسی مطرح نکرد. او نتوانست مانند برادران کوچکترش بر کرسی ریاست قوه قضاییه و قوه مقننه تکیه بزند، اما این توان را داشت که به لطف صداوسیما و رسانه های خاص، به شخصیتی جنجالی تبدیل شود و حرف های شاذ و نادر بزند.
در سال ۷۵ و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری از طرف اصلاح طلبان شایعه ای منتشر شد که جواد لاریجانی با نیک براون دیپلمات انگلیسی سر و سری داشته و با او در باره نتیجه انتخابات حرف زده و گفته اگر ناطق نوری رای بیاورد روابط ایران و غرب بهتر خواهد شد. او البته ۱۷سال بعد در سال۹۲ روایت دیگری از این گفتگو بیان کرد و گفت در ان دیدار، مرد انگلیسی گفته بود رأی آوردن خاتمی به سود انگلیس است.
اما یک جمله مشهور دیگر نیز لاریجانی را بر سر زبان ها انداخت: “من حاضرم حتی با شیطان در قعر جهنم مذاکره کنم”. این جمله نشان می داد او به عنوان یک محافظه کار اصولگرا در جهان دیپلماسی تا چه حد لیبرال است. هر چند که بعدها در عمل به همین ایده هم پایبند نماند و بارها در مذمت مذاکره سخن راند.
دکتر محمدجواد لاریجانی در دوره احمدی نژاد، باز هم به ورطه محافظه کاری شدید افتاد و تا مدتها از او حمایت کرد. این حمایت وقتی پایان یافت که او نیز مانند سایر اصولگرایان حاضر نشد رئیس جمهور دوره های نهم و دهم را گردن بگیرد.
اوج فعالیت های لاریجانی در یک دهه اخیر را می توان در مخالفتش با برجام خلاصه کرد. او یک پیش فرض برای خود تراشیده و آن اینکه جناحی که او دوستش ندارد غرب باور و شیفته آمریکا و ذلت پذیرند. این فرضیه که پوست خربزه ای زیر پای همه #مااصولگراها ست، شاه بیت همه غزلیاتی است که او سروده. شاید اگر در برجام و قبل از آن در دوره خاتمی سمتی مرتبط با دیپلماسی به او واگذار می شد او باز هم به ایده “گفتگو با شیطان در قعر جهنم” برمی گشت و مذاکره و برجام و … اینقدر زشت و نکوهیده نمی شد. نمی خواهم از واژه حسادت استفاده کنم اما در بسیاری موارد کاملا لحن و منطق حرفهایش درباره دیگران، بوی چنین خصلتی را می دهد.
و سخن آخر اینکه لاریجانی حتی اگر بخواهد بر پیشینه دیپلماسی اش تکیه کند مربوط به سه دهه قبل است و اگر چیزی از آن باقیمانده باشد ته نشین شده هایی است که چندان معتبر نیست اما او می خواهد همان را دستمایه دهد تا مثلا خود را در آینه، هم قدکیسینجر ببیند. این آرزو البته حتی برای او که در دهه هشتم عمر خود قرار دارد عیب نیست، اما آنچه اجازه نمی دهد وی در قامت یک سیاست دان معتبر عرض اندام کند، غش کردنش به سوی یک تفکر افراطی است که این روزها طشتش از بام افتاده است. او در تاری گرفتار آمده که عنکبوت Tحرفهای تکراری و بی ثمر و بی ارتباط با نیاز مردم در اطرافش تنیده است. بعلاوه با انبوه شهروندانی حرف می زند که به لحاظ تمکن مالی هیچ نسبتی با آنها ندارد.
لینک کوتاه خبر:
http://jaryaneno.ir/?p=63190
هزینه رستوران لاکچری رفتن در تهران چند است؟
جزئیات طرح جدید مهریه؛ حبس برای عدم پرداخت تا ۱۴ سکه با پابند الکترونیکی جایگزین میشود
پرداخت وام قرضالحسنه با شرط سپردهگذاری، شرعی نیست
نرخ مصوب مرغ و تخم مرغ اعلام شد
بررسی لایحه حذف ۴ صفر از پول ملی کلید خورد
دلار ۲۳ هزار تومان ارزان شد؛ چرا کالاها گران ماندند؟
هزینه رستوران لاکچری رفتن در تهران چند است؟
جزئیات طرح جدید مهریه؛ حبس برای عدم پرداخت تا ۱۴ سکه با پابند الکترونیکی جایگزین میشود
پرداخت وام قرضالحسنه با شرط سپردهگذاری، شرعی نیست
نرخ مصوب مرغ و تخم مرغ اعلام شد
بررسی لایحه حذف ۴ صفر از پول ملی کلید خورد
دلار ۲۳ هزار تومان ارزان شد؛ چرا کالاها گران ماندند؟
آخرین برآوردها از خسارت مالی بندر شهیدرجایی؛ چقدر دیه پرداخت شد؟
طلا به پایینترین سطح قیمتی سقوط کرد
سهم ایران از ۲۷۰۰ ساعت روز آفتابی یک درصد برق خورشیدی!
۳ تن از اتباع ایرانی دستگیر شده در انگلیس آزاد شدند
حضور وزیر خارجه عمان در ایران؛ «بوسعیدی» حامل پیام مکتوب آمریکاست؟
ترامپ عاشق سفر به تهران است!
پزشکیان: به هیچ وجه از انرژی صلحآمیز هستهای دست نخواهیم کشید
خاتمی: پزشکیان نسبت به ایران دغدغهمند است
نیشابور در روز بزرگداشت خیام
نیویورک تایمز: ویتکاف به دنبال راهحل میانه برای معامله با ایران
دیدار سفیر ایران در واتیکان با پاپ لئوی چهاردهم
اتهام پلیس انگلیس علیه سه ایرانی
چرا ترامپ چنین دروغهایی میگوید؟
آقای اکبر عبدی این روزهای شما باورکردنی نیست!
جدول حذف شدگان یارانه نقدی منتشر شد
حادثه مرگبار پیست آزادی و مقصران در حال فرار؛ افزایش سرعت «بیتدبیریها»
درخواستها برای لغو حکم اعدام تتلو و توبه او درحال بررسی است
عبدی: پالرمو آنقدر پیچیده نبود که تصویب آن این همه وقت و هزینه بگیرد
دفاع ۳ چهره حامی پزشکیان از ترمیم کابینه/ آقای رئیس جمهور! وزیر نیرو را عوض کنید
درویش : ما آخرین نسلی هستیم که میتوانیم محیط زیست ایران را نجات بدهیم
جشن قهرمانی تیم تراکتور در خیابانهای تبریز
در خدمت و خیانت به دولت آقای رئیسی
پیشنهاد ترامپ در میانۀ راه!
پزشکیان خطاب به ترامپ: نمیدانیم کدام حرفت را باور کنیم؟ /دنبال جنگ نیستیم ولی از جنگ هم نمیترسیم
درخواستها برای لغو حکم اعدام تتلو و توبه او درحال بررسی است
عبدی: پالرمو آنقدر پیچیده نبود که تصویب آن این همه وقت و هزینه بگیرد
جشن قهرمانی تیم تراکتور در خیابانهای تبریز
چرا ترامپ چنین دروغهایی میگوید؟
درویش : ما آخرین نسلی هستیم که میتوانیم محیط زیست ایران را نجات بدهیم
دیدار سفیر ایران در واتیکان با پاپ لئوی چهاردهم
جدول حذف شدگان یارانه نقدی منتشر شد
نیویورک تایمز: ویتکاف به دنبال راهحل میانه برای معامله با ایران
دفاع ۳ چهره حامی پزشکیان از ترمیم کابینه/ آقای رئیس جمهور! وزیر نیرو را عوض کنید
تصویر روز:
نیشابور در روز بزرگداشت خیام
دیدنی ها
ترانه جدید همایون شجریان برای ایران
ماجرای رفع فیلتر به کجا رسید؟
رای بیرانوند صادر شده اما گفتند نگوئید!
سکانس های دخترانه سینمای ایران
گفتگوی آذری پزشکیان با شهردار باکو
بهنوش بختیاری: بندرعباس را من چشم زدم!
دستگیری بیوک میرزایی به خاطر چاقو زدن به جمشید مشایخی
هومن برقنورد علت کم کار شدن خود را فاش کرد
«بهروز» و «ارشاد» چطور وارد پایتخت شدند؟
روایت رحمت امینی از استرس اولین روزی که سر صحنه رفت!