آینده سیاسی ایران؛ بررسی وضعیت روحی انسان ایرانی و انتخابات ریاست‌جمهوری

در پی طرح این پرسش‌ها محمدجواد روح، سردبیر روزنامه هم‌میهن طی اظهار نظری با مرور گذشته عنوان می‌کند با توجه....
مناظره

به گزارش جریان نو، نشست «آینده سیاسی ایران» با حضور محمدجواد روح، علیرضا شفاه، بهاره آروین، سیدعلی کشفی و سیدعلی سیدان در خانه اندیشه‌ورزان برگزار شد.

بیم‌ها و امیدها به آینده ایران

برگزاری انتخابات همواره برای روشنفکران و آحاد مردم پرسش‌هایی را مطرح می‌کند این‌که هم‌اکنون چه درکی از انسان ایرانی در جامعه امروز وجود دارد و این درک کلی چگونه می‌تواند ما را به لحظه مهم انتخابات وصل کند؟ آیا با درک کلی از انسان ایرانی امروز می‌توان انتخابات را اتفاق مهمی تلقی کرد؟ این انتخابات آغاز راه جدیدی است و یا ادامه مسیر کنونی؟ آیا این انتخابات با ایجاد گسست و تغییر می‌تواند ما را به جلو و آینده بهتر پیش ببرد؟ تلقی ما از این راه، نقطه و آینده چیست؟ چه بیم‌ها و امیدهایی وجود دارد و این انتخابات چه مسئولیت‌هایی را ایجاد می‌کند؟ سیمافک برای یافتن پاسخ این پرسش‌ها نشستی را به میزبانی خانه اندیشه‌ورزان با حضور کارشناسان برگزار کرد تا نظر کارشناسان را جویا شود.

انسان ایرانی؛ اضطراب مداوم

در پی طرح این پرسش‌ها محمدجواد روح، سردبیر روزنامه هم‌میهن طی اظهار نظری با مرور گذشته عنوان می‌کند با توجه به حکومت‌های ایلی، قبیله‌ای بی‌ثبات و کوتاه‌مدت در ایران حضور فردی یا رضاخان نوعی در کشور برای شکل‌گیری دولت مرکزی و مدرن یک ضرورت تاریخی بود و در حقیقت نقطه منازعه دولت مدرن با شکل کهنه و بیش از ۱۰۰۰ ساله دولت در ایران بود که همین تاریخ هزار ساله تأثیر خود را بر روح و ضمیر انسان ایرانی گذاشته بود.

او معتقد است انسان ایرانی انسانی مدام در حال هراس و تلاش، جنبش و حرکت بود که شاید اگر این حرکت و جنب و جوش، تغییر رادیکالی و تغییر وضعیت برای بهتر شدن را نداشت شاید تدریجاً وضعیت بهتری می‌داشت.

روح، انسان ایرانی را سیاست‌گریز، به‌دنبال عرفان و انزواگرا می‌داند که مدام از تاراج قوم و قبیله‌ای در هراس بوده است. در این شرایط ظهور رضاخان به‌عنوان یک پروژه دولت مدرن مطرح می‌شود تا این روند و چرخه تاریخی گسست و پیوست را از میان ببرد.

بهاره آروین، جامعه‌شناس هم انسان را ذاتاً موجودی تراژیک می‌داند که همواره در برخورد با واقعیت شکست می‌خورد. او مسأله معنا و از دست رفتن کلیت را مسأله بشریت می‌داند و مسأله جهان مدرن را در بازگشت به این تعریف. او  از منظر جامعه‌شناسان معتقد است انسان‌های برساخته از فرهنگ وجود دارد که هیچ وجه مشترکی با هم ندارند و انسان مدرن انسان غیر یک پارچه‌‌ایست و به‌علت تعدد انتخاب‌های پیش‌رو فرد مضطربی است.

آروین علت وقوع انقلاب ایران در اواخر قرن ۲۰ بازگشت انسان ایرانی به مسأله معنا و کلیت بخشی به ماهیت می‌داند و تجربه انقلاب ۵۷ را تجربه بسیار مهمی برای درک هویت انسان ایرانی. او بازنمایی نشدن نظام سیاسی موجود متناسب با تکثر جامعه را علت دیگری برای وقوع انقلاب ۵۷ برمی‌شمارد و باور عموم را یادآور می‌شود که تغییر از سیاست آغاز می‌شود در حالی‌که اصل جامعه و تحولات اجتماعی است.

علیرضا شفاه، عضو شورای علمی موسسه علمی اشراق، هم با اعتقاد به فراوانی علم بشری و ثبت اختراعات بیشماری که فن‌آوری بزرگ محسوب نمی‌شوند در ادامه عنوان می‌کند با تنها توجه داشتن به انقلاب چیزی حاصل نمی‌شود در انقلاب مسأله کیفیت زمان است و این‌که در میانه روزگار نقطه عطفی ایجاد می‌شود که نوعی طرح صلح، طرح بی‌مرزی، کنار آمدن با یکدیگر و … است.

او مسأله مهم را در آن می‌داند که انسان امروزی متوجه شده است که جهان دائماً نسبت به آن چیزی که برای او اهمیت دارد بی‌تفاوت است پس هر اندازه روی آن چیزی که برای او مهم است پافشاری کند از واقعیت دور و موفقیت کمتری حاصل می‌شود.

شفاه، تأکید می‌کند انسان بر هر آن‌چه در درون دارد اصرار کند از واقعیت دور و شکست می‌خورد تاریخ معاصر ایران نشان داده است شکست خوردن انسان از واقعیت است.

او در ادامه خاطرنشان می‌کند انسان متوجه شده برای موفق شدن نه تنها موفق شدن باید موجه هم بشود کسی که به واقعیت توجه نکند نه موفق و نه موجه است. انسان متوجه شده است اگر لابشرطی جهان را نپذیرد ناموفق و ناموجه است.

سیدعلی سیدان، سردبیر ماهنامه سوره هم درباره لحظه رخ داد انقلاب این‌که کجا می‌توان آن‌را پیدا کرد عنوان می‌کند در لحظه رخ داد انقلاب بر اساس آن‌چه گزارش‌های تاریخی می‌گوید گویی یک امید، جزمیت، پافشاری و هدفی با حضور انسان ایرانی وجود داشته است و عنصر امید همان جزمیت است.

او می‌گوید این‌که مردم می‌دانند چه نمی‌خواهند اما نمی‌دانند چه می‌خواهند این حرف درستی برای وقوع انقلاب نیست چون به‌نظر می‌آید قدرت کمی دارد هم‌اکنون هم مردم نمی‌دانند که چه نمی‌خواهند اما نمی‌دانند چه می‌خواهند به عبارت دیگر برای انقلاب به  یک علت تامه‌ای نیاز است.

سیدان، معتقد است انقلاب یعنی تغییر نظم اساسی و تأسیس نظمی تازه که این نظم برای ذهنیت بشری قابل شناسایی نیست. او در ادامه انقلاب ۵۷ را عهدی میان مردم می‌داند که طی ۴۵ سال در مراسم مختلف تجدید می‌شود.

جامعه ایرانی؛ امتناع وحدت

روح، با طرح این پرسش که با تمرکز بر وضعیت موجود چگونه امکان ادامه وجود دارد؟ می‌گوید انقلاب ۵۷ با اجماع گروه‌های مختلف با رهبری کاریزماتیک به وقوع پیوست و نباید تنها به یک وجه قضیه توجه کرد باید همه شرایط از جمله بین‌الملل، اقتصادی، حکومت و … در نظر گرفت او معتقد است انقلاب ملزوماتی دارد که باید مهیا شود در غیر این‌صورت در طول تاریخ شاهد تکرار وقوع انقلاب بودیم.

او معتقد است انقلاب نباید در لحظه منجمد شود نباید انقلاب را محدود به افراد معدودی دانست که پیرو امام(ره) بودند باید همان گفتارها، رفتارها، و رادیکالیسم‌ها همان جامعه توده‌ای و اولویت رهبری بر دموکراسی، قید دینی بر مردم‌سالاری، اولویت مبارزه بر زندگی عادی، مبارزه بر توسعه، اولویت مبارزه بر افزایش تعاملات جهانی، مبارزه بر مناسبات بین‌المللی دید. همانطور که سال ۵۷ زن بی‌حجاب پای صندوق رأی حاضر می‌شود و به جمهوری اسلامی رأی می‌دهد امروز هم نباید به‌علت حجاب کسی را سرکوب کرد این نوعی برگشت به عقب است.

روح با بیان این‌که این انقلاب در خود تکثر داشته است، ادامه می‌دهد نباید در لحظه منجمد شود و حوزه‌ها را محدودتر، تک صدا و خالص‌سازی کرد امام(ره) نظیر همه جمهوری‌ها نیروهای اطرافش از ملی‌گرا، ملی مذهبی، نهضتی، و روحانیت نواندیش همگی را جمع  کرد و انقلاب به پیروزی رسید.

روح، با بیان این‌که انقلاب حاصل انباشت تجربه است در عین حال معتقد است انقلاب نه منجمد بلکه واقعه‌ای سیال است که پس از کسب تجربه به راه خود ادامه می‌دهد در این‌صورت گسستی میان انقلاب ۵۷ و شرایط کنونی وجود ندارد.

آروین، هم معتقد است تنش بین معنا و واقعیت در همه نیروهای سیاسی وجود دارد همین اصلاح‌طلبان که به‌دنبال رفاه، زندگی عادی، ساده و سخت‌نگیر، هستند در حقیقت سخت‌گیرترین افراد بشمار می‌روند. سال‌ها در زندان بسر می‌برند.

او به ایجابی بودن انقلاب اعتقادی ندارد برای انقلاب ۵۷ همه مردم متحد شدند و با شخصیت کاریزماتیک امام(ره) به ثمر نشست روحانیت هم حق کسی را نخورده است و حقش بوده است که بیاید.

آروین، خاطرنشان می‌کند که چنان‌چه ساختار سیاسی با تحولات اجتماعی تطابق نداشته باشد امکان بازنمایی تأثر را هم ندارد. تکثر درون جامعه امکان بازنمایی را ندارد.

او تغییر ساختار سیاسی و افزودن رکن ریاست جمهوری را از اتفاقات انقلاب ۵۷ می‌داند و خرد سیستم منجر به آن شد که در سال ۶۸ نخست وزیری هم حذف شود و قدرت میل به تمرکز ایجاد شود.

سیدان هم معتقد است عنصر امید در جامعه ایرانی همان جزمیت است انقلاب حرکت جمعی عظیمی بود که دوام آن را در انتخابات و راهپیمایی‌ها می‌بینیم.

شفاه، با بیان اینکه هر چه علم از واقعیت شکست می خورد اما دوباره آغاز می کند چون خردی در علم نهفته است که براساس عقلانیت می تواند دوباره به صحنه برگردد و تمامیت ناتمام خود را حفظ کند.

او معتقد است توسعه می‌تواند بیان عقلانیت باشد. زندگی هم بدون روح و دوام انسان در هستی امکان ندارد، بشر نمی‌تواند بدون تحمل تلخی شکست از واقعیت در واقعیت وارد شود.

شفاه، در بخشی دیگر علائم انحطاط سیاست را نداشتن اتحاد می‌داند و بیان می‌کند بدون نگهداشت وحدت نمی‌توان به جمهوریت هم رسید جمهوریت زمانی ایجاد می‌شود که تعهد بسیار و استقامت وجود داشته باشد.

سیدعلی کشفی، هم در جمع‌بندی از سخن کارشناسان مسأله را در امتناع وحدت و ارتباط کامل آن با امید می‌داند اگر قرار باشد تضادی در میان ارزش‌های گوناگون باشد به آینده امیدی نیست آرمان‌های متضاد نتیجه شکل‌گیری هویت انسان ایرانی است در عین حال عنوان می‌کند تضاد و پریشانی را مانع عنصر امید و جزمیت را عاملی برای امید می‌داند.

برداشت او از سخنان کارشناسان حاضر آن است که به‌نظر می‌رسد انتخابات ادامه یک راه است و کیفیت و امید در این راه محل مناقشه است.

کشفی، در ادامه و با استناد به سخنان حاضرین انقلاب را انباشتی از تجربه تاریخی اقلی از عقلانیت می‌داند که از عناصر آن توسعه، نگهداشت زندگی حال و رابطه متوازن با جهان است که این اقل از عقلانیت از ابتدای انقلاب تا سال ۸۴ ادامه داشته است.

پایان/

 

لینک کوتاه خبر:

http://jaryaneno.ir/?p=38812

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • تازه ها
  • داغ ترین ها
هیچ محتوایی موجود نیست
www.novin.com

تصویر روز:

دیدنی ها

لینک‌های مفید